من یکی از هم خونه هام دوبار منو بخاطر لکه رو صورتم تحقیر کرد با کنایه. خیلی غیر مستقیم .اونموقع خیلی فکر کردم ک چرا؟؟ گفتم شاید بخاطر حسرت هاش نسبت ب من بوده. من میتونستم با دوستام ایران و خارج از ایران مجردی سفر برم با رضایت خانواده . یا مثلا باباش نذاشت ساز مورد علاقه داشته باشه من مثلا گیتاری ک بچگی خریدم رو آورده بودم و میزدم . یادمه ی بار سفر با دوستام قشم رفتم برگشتم قشنگ تیکه انداخت چطور پدر مادرت خونن میری سفر !! دقیقا همون لحظه ک رسیدم. میگم شاید بخاطر حسرت هاش بوده ک میخاسته نقص منو تو چشمم بزنه. البته خیلی غیر مستقیم گفتا. حال تایپ ندارم توضیح بدم چی گفت. ولی خیلی گریه کردم تو خلوت . خاست بگه من میدونم نقص پوستی داری. چون من مخفی میکردم
هر کی دلمو بشکنه بدتر از خودش دلشو میشکنم 😊
همچنین من🙂رفتم مدرسه جدید هیکلمو مسخره میکنن چرا چون من استخون بندیم ریزه
ریزه میزم کوچولوام🙂💔بخدا میکشن آدمو
هزاربار گلم ، هزاربار
گریه کردم غصه خوردم اخر سپردم به خدا
ولی ارتباطمو یا قطع یا کم کردم باهاشون
منم از این تجربه ها زیاد دارم البته خیلییی بدتر از اون چیزی که فکر کنی
من بی تفاوت بودم بهشون و ادم حسابش نمیکردم و واگذار کردم به خدا
الان دارن تقاص پس میدن😎
اره پیش اومده از طرف همکلاسیم
بهم گفت چندش..و من با دوستم روی صندلی نشسته بودیم صحبت میکردیم من کلا بیبی فیسم منو مسخره میکرد
من دیروز تو جمع دماغمو شوهرم شوخی کرد مسخره کرد خواهرشوهرام
گفت اره بلند خندیدن حالا دماغمم اونجوری زشت نیست ..
خودم خیلی سعی میکنم طوری رفتار کنم که کسی از من دلشکسته نباشه و این مسئله رو خیلی هم به دخترم یاد آوری میکنم
همیشه یکی از دعاهام برای خودم اینه که خدایا کمکم کن کسی از زبون من آزار نبینه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
