راهنمایی بودم خونه تنها دوستم زنگ زد حرف زدیم انقد آخرش رسید به جن خندیدیم همین که تلفن گذاشتم برق رفت از کمد تا یخچال همه سر و صدا یادمه فقط خوابیدم کف خونه سینه خیز رفتم تا در جرات نداشتم چشم باز کنم یادش بخیر با همون تیپ نشستم تو کوچه تا همه برگردن