شیطونو لعنت کن... دوستای جدید پیدا کرد... اصلا من خودم داوطلب رفاقتم...
بلد نیستم چجوری باید دوست شم باهات... نمیدونم با دوستای قبلیمم چجوری دوست شدم هرچند تو این مدت خیلیا رو از دست دادم ولی توی دوباره ارتباط گرفتن مشکل پیدا کردم
انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست.
ای بابا.....چرا دامادا اینجور شدن....قبلا میمودن ازجمغیت خانواده ها کم میکردن که
خونه ی ما دوبلکسه طبقه پایین یه واحد تقریبا کامله اونا اپارتمانه الان خونه ماست حالا پایین باشه هم مشکلی ندارما میان طبقه بالا دیگه نمیرن بعد منم نمیخوام بیام بیرون شده پنج ساعت تو اتاق بمونم
انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست.