خیلی لذت بخشه خیلیاااااا خیلی
بابامو دایم پرتش کردن بیرون
فک کن از تهران پا شده بود امده بود سر صبح ی اشکی میریخت
میگف ی فرصت بده گفتم هزار بار بت فرصت دادم حتی بعد طلاق
هزار بارم فرصت اخر بهت دادم ولی همه شونو ریدی
برو گمشو فقط
بعدش رف قرص خورد داشت خودشو میکشت
خانوادش پا شدن امدن شهرستان بیمارستان بووو کلی داستان پیش امد ک من جیگرم حال امدش
اسکل فک کرد
صب میکنم خیانتاش هروق تموم شد برگرده😏😏