دیروز مادرشوهرم اومد خونمون انگار با پسرش دعواش شد من خیلی تحویلش گرفتم حتی از زن برادرش پیشم گفت که با عروسش بده باهاش دعوا کردم ک چکار عروست داری و... بعد من گرماییم بخاطر بارداریم خودشم میدونه داشت سرما میخورد بخاطرش کولرو خاموش کردم شوهرم میگفت دمپاییاتو دربیار مامانم بپوشه هوس آش کرده بود رفتم براش گرفتم و...بش دارو دادم شب خوابید سرما خوردگیش بیشتر شد