به نظرم همون بهتر که نوجوان شدم به عقل اومدم خداروشکر که چه زود اون لحظات تموم شد چون اگه تموم نمی شد یکی از ما اینجا تلف می شدیم 😑😑😑😑😑چون یه بار دیگه هم سر گرگ ام به هوا دویدم بدو بدو دستم گیر کرد به پرده خونه مون چرخید شکست😑😑😑😂😂😂😂
😂😂😂😂
واییییی چه زود گذشت انگار همین یه لحظه پیش بود تون موقعی که داداشم 7 صفحه انشا نوشت منم کوچک بودم براش با محبت و عشق نارنگی پوست کردم رفتم بدم بهش افتادم رو دفترش نارنگی ترکید رو صفحات دفترش مجبور شد کل اش رو پاره کنه هنوزم که هنوزه می گه می گه ازدواج کنی به شوهر و بچه هات هم می گم تازه عکس های سوژه ام هم برداشته به همسر آینده ام نشون بده😑😑😑😑
شفای_عاجل#