خواهرشوهرم ازاول که من عقدوعروسی کردم مینشست جلومنو شوهرم ازیه دختری توفامیل تعریف میداد حتی از رقصش اینا تقریبا دریک سطحیم بااین تفاوت که اون دخترخیلی زبون بازه وازخودش تعریف میده خواهرشوهرم دست برنداشت من هرکاری میکردم میگفت عه فلانی اینکارو خیلی خوب انجام میده یاهرچی داشتم میگفت عه فلانی اینو داره هرحرفی به میون میومد اونو ربط میداد به اون دختر تااینکه این شد یه غصه ی بزرگ وفکرای منفی برامن کلی ازشوهرم پرس جو کردم میگفت اینو بمن خیلی پیشنهادمیدادن نگرفتمش خلاصه انقدر خواهرشوهرم اینکارکرد که اتیش کینه تودل من شعله ورشدوناخوداگاه ازون دخترمتنفرشدم وتودیدارهای بعدی اصلا محلش نمیدادم واخم میکردم درحالیکه قبلا دوستش داشتم ازونورم تومراسمایاهرجامیرفتیم خواهرشوهرم به من بی محلی میکرد وبه اون دخترمیچسبید واون دخترم ازدواج کرده الان همچنان خواهرشوهرم به رفتارش ادامه میده بااینکه بارهامن ناراحت شدم وشوهرم به گوشش رسونده اینکارش زشته اما ازونجایی که خیلی پوست کلفته بازاینکارمیکنه الان چندساله بقدری من رواین دخترزوم شدم دست خودم نیست واقعادوستان حتی ایدیشو گسراوردم چکش میکنم خودم خیلی نارلحتم کسی میتونه راهنمایی کنه چکارکنم
#راستی شناهم بگید اسم اینکارچیه که ازیکی انقد تعریف میدن جلو یکی دیگه که حساسش کنن یادوروبرتون اگه تجربه داشتین بگین ممنون میشم