2777

دل_نوشته #

برای هشتگ "دل_نوشته" 9 مورد یافت شد.

#دل_نوشته‍ 

شیدا جان؛ دختر کورد ایلامی! 

از اینکه باهات آشنا شدم با اینکه با هم صمیمی نیستیم، بسیار بسیار خوشحالم و وجودت برام خیلی ارزشمنده. 

میدونم شاید این روزها حالت خوب نباشه. و من اصلا به خودم حق دخالت در روابط شخصی تو نمیکنم، اما واقعا و از ته دلم آرزو میکنم که حالت خوب بشه. 

بدون هواتو دارم! و همیشه ازت دفاع میکنم. عزیزمی دختر باشعور❤️! 

تنها دلیلی اینجامو و کامنت میزارم مادرمه 

تا زمانی وجود داشته باشه منم مجبورم وجود داشته باشم نمیتونم زندگیش رو جهنم کنم

با زمانی ک بفهمم مادرمم دیگه نامرد شده 

خیلی زوره نخوای زندگی کنی ولی مجبور باشی   

از عالم و ادم از کوفت و زهره مار و درد و مرگ متنفر باشی 

از زندگی اشغالی ک داری از ارزوهایی ک با خاک یکسان شدن  

از اینده پوچ و مضخرفت و بی عدالتی محض این دنیا

از اینک شهریور ۲۱ ساله میشی ولی هیچ گوهی تو کنکور هنوز نشدم   

از همه چیزایییییی ک دیگ از دست دادم عمرم و اعصابمو و همه چی

دل_نوشته🖤#  

کیا قربانی درس.و.کنکور# شدن ؟؟؟؟؟؟؟و بعدش چ کردید؟؟؟

توروبجدتون اسم هنر و حرفه مرفه نیارید لطفااااااا🖤  



طولانیه ولی خودم خیلی دوسش دااام❤❤❤❤

آدم ها افراد زیادی رو تو زندگیشون دوست دارن

اما نکته ای که قابل توجه هست اینه که به چه دلیل به اونا علاقه مند شدن؟ 

اونا پدر، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر، دوست، رفیق رو ممکنه دوست داشته باشن

چرا اکثر آدما این افراد توی زندگیشون رو دوست دارن؟ 

اونا پدر و مادرشون رو دوست دارن چون براشون زحمت کشیدن، بزرگشون کردن و به اینجا

رسوندنشون، خواهر و برادرشون رو دوست دارن چون اعضای خانواده اشون محسوب میشن

رفیقشون رو دوست دارن چون میتونن باهاش دردودل کنن، چون پایه کارهاییه که دلشون میخواد باهاش انجام بدن

همسرشون رو دوست دارن چون پدر یا مادر بچه هاشونه یا اگر پدر و مادر نیست، چون شریک زندگیشونه، و بچه هاشون

رو دوست دارن چون علاقه و عشق پدرو مادری از سوی خداوند در وجودشون نهادینه شده

میدونین اما ازهمه مهم تر اینه که آدما به زندگی با این افراد عادت کردن و بهشون وابسته شدن، این مهم ترین دلیلیه که 

اطرافیانشون براشون اهمیت دارن،چون ناخودآگاه وقتی با یه آدم زندگی میکنی بهش وابسته میشی، نبودنش برات

اذیت کننده میشه و یه حس محبتی بین تو و اون آدم شکل میگیره یا شایدم این حس دوست داشتن، از چیزی

شبیه وظیفه نشأت میگیره، مثلا فرزند نمیتونه پدرومادرش رو دوست نداشته باشه چون میدونه که براش زحمت کشیدن

یا مادر نمیتونه بچه اش رو دوست نداشته باشه چون مادره... 

اما.... اما... اتفاقی که میخوام بگم توی زندگی هرکسی نمیوفته و این روزا خیلی کمیابه

یه آدمی پیدا میشه که با تو هیچ نسبت خونوادگی نداره، هیچ رفاقت و دوستی هم نداره، اما تو عاشقش میشی تو بهش دل میبندی

و احساس میکنی با همه وجودت دوستش داری، نه به خاطر اینکه در حقت لطفی کرده باشه، نه به خاطر اینکه عضوی از خونواده اش باشی، نه به خاطر اینکه اون دوستت داشته باشه، نه به خاطر اینکه همیشه کنارشی و بهش وابسته شدی نه... هیچ کدوم اینا نیست و این همون عشقه، عشقیه که تو دلیلی برای دوست داشتن پیدا نمیکنی، اینم بگم منظورم فقط رابطه های دختر و پسری نیست ها!! این رابطه ها نمونه های بی پایه و اساسش این روزا خیلی زیاده که من منظورم اونا نیست...

من عشق رو میگم... عشق بی دلیل، عشقی که ناگهانی میاد و معلوم نیست درست از کجا نشأت میگیره

همون عشق توی افسانه ها که چون این روزا خیلی کمیاب شده دیگه فکر میکنیم وجود نداره و فقط مال قصه هاست❤️

اما چه زیباست که همه ی جون تو، زندگی تو، عمر تو، نفس های تو و قلب تو پیوند بخوره به یه نفر و اون برات با همه

دنیا فرق بکنه و تو دوستش داشته باشی تا آخر دنیا، حتی اگه ازت خیلی دور باشه، اما عشقت هیچوقت بهش از بین نره❤️

حتی شاید نفهمه که دوستش داشتی... شاید سرنوشت اونو از تو خیلی دور بندازه اما اون همچنان همه ی قلب تو رو تسخیر کرده

و حرف های من رو فقط یکی از همین عاشق های کمیاب، این روزگار میتونه بفهمه!!🙂❤️

دل_نوشته# 💕

دل_نوشته#  

مادرم همیشه بهم افتخار میکرد چون المپیادی بودم چون قهرمان کشوری بودم تو ورزش ..

چون همیشه معدلم بیست بود..

چون میگفت باید درس بخونی چشم بقیه دراد دکتر شی..

من شب و روز خوندم و خوندم تا صبح زبون زد خاص و عام بودم ..الگو برای همه  

اما کنکور رو هیچ وقت قبول نشدم و الان ی احمق روانی خر هستم کسی ک ۲۰ سالش هست ولی هنوز دیپلمه و تیمارستان بستری شد  

همه تیک میندازن میگن الگوووووو دیپلمیی؟؟؟   چیشد اون تلاشت ؟ اون زحمتت؟

دلم خونه جز مرگ ارزو ندارم  

نگین کنکور همه زندگی نیست ک همه زندگی هست هست هست هست هست هست کسی وگرنه اگ نباشه بقیش شوهره حتما ن ؟

دل_نوشته# ی پشت کنکوری


دلم میخواد کلمو بکوبم تو دیوار پچش کنم ....

دلم میخواد چنگ بندازم تو صورتم...

دل میخواد تیغ بردارم از مچ تا بازرو اینقدررررر بزنم خون کل دستمو بگیره 

دلم میخواد بمب ببندم ب خودم بترکونم خودمو

ی شکست خورده ام   

ب تنها هدفم تو زندگیم نرسیدم ..همه مسخره و تحقیرم کردن و این رفته تو کله ناقص و بی عقلم ک زندگی ارزش زندگی نداره وقتی قراره همش حسرت و تحقیرت و نابودی غرورت باشه

بچه ها شماها حستون چیه وقتی کنکور قبول نشدین ؟؟


باز هم مثل همیشه خودم را گم کردم چند روزی همه جا را گشتم شهربازی را پارک ها و کافی شاپ ها را حتی بیمارستان ها را اما نبودم که نبودم انگار آب شده بودم و رفته بودم زیر زمین🙃

در آخر به سرم زد که به دفتر خاطراتم سربزنم همان که تنها کسم بود و همه کسم در بی کسی هایم😊

فهمیدم کجا رفته ام😳

دوان دوان رفتم تا دیر نشده خودم را پیدا کنم و بالاخره وقتی رسیدم خودم را در یک گورستان تاریک و سرد دیدم از سرمای گورستان قلبم یخ زده بود

جلو تر رفتم سر مزار آرزوهایم عشقم قلبم خواسته هایم 

که همه آنجا بودند

آنجا بهشت من بود تمام روزهایی که آنها را خاک می کردم به یادم آمدند چقدر سخت بود گذشتن از قاتلشان😊💔

خاک قبرستان خیس بود از اشک های منی که گم شده بودم بالای سر خودم رفتم کنار قبر قلبم خوابیده بودم یادم می اید اخرین بار که شکست دیگر تکه هایش را جمع نکردم

 دستم را آرام روی خودم گذاشتم که کنار قبر خوابیده بودم بدنم سرده سرد بود انگار خیلی وقت بود که مرده بودم کنار قبر قلبم با خون اسمش را نوشته بودم

به یاد عشقم افتادم نمی دانستم کجاست ولی از اعماق وجودم دعا می کردم که حالش خوب باشد مطمئنم روحم هم همین را می خواست انگار اینجا اخر خط بود احساس سردی تمام وجودم را فرا گرفت می دانستم که دیگر نمی توانم ادامه بدهم کنار خودم که قبلا مرده بودم خوابیدم خودم را بغل کردم برای آخرین بار دعا کردم که حالش خوب باشد و خوب بماند بعد موهایم را بدست باد سپردم چشمانم را بستم و آرامش ابدی را در آغوش گرفتم

....

دل_نوشته#  

دلتنگی#  

چرت_and_پرت#  

دانشگاه ازاد وامونده سه تومن کارت کشید

الان دوباره پول میخواد

قلبم داره میاد تو دهنم 

موقعی ک داشتم از دانشگاه میومدم از موقعیت از همه چیم متنفر بودم 

همش ب سرم میزد خودم رو از پل پرت کنم 

نمیخوام این زندگی رو ادامه بدم نمیخوامممم😭😭😭😳

انصرافم نمیزارن بدم میگن تو صد سالم پشت کنکور بمونی هیج خری نمیشی 

روحم و غرورم همع چیم شکسته

دل_نوشته#  

بچه هاااااااا😳😳😳😳😳😳😭😭😭😭😭😭😭😭😭

من بهداشت ازادم همه میدونید دیگ ولی مقطع کاردانیییی ام ن لیسانس 

خدایا در طول این سال میخوام خودمو حبس کنم تو خونه بخونم واسه کنکور دوباره ی رشته خوب بیارم ن این بهداشت مسخره😳

بعده کاردانیم کنکور کارشناسیه 😳😟😭

هر چی فک میکنم مرگ بهترین راهه همش دارم دور سرم میچرخمم اخرش هم ب همین راه مردن میرسم

هیچی نفهمیدم از زندگیم هیچییییی 

دلم میخواد دستام رو با تیغ تیک تیکه کنم

نگو خب درس رو ول کن برو دنبال ی هنری چیزی ک  نفسمم بره تا حقم رو از این زندگی لنتی نگیرم ول نمیدم😳

دل_نوشته#  

خستم...

از این دنیای بی رحم

از مدعیان توخالی

از این جماعت هزار رنگ

از انسانیتِ کمرنگ شده

از دورویی ها و نقاب های ساختگی

از گرگ های زمانه

از منفعت طلبی ادم ها

از عشق های پوشالی

از نسلِ سوخته و دورانِ تلخِ جوونی

از هزار راهِ نرفته و هزار کارِ  نکرده

از ذهن های ناآروم و خلا آرامش

از آرزوهای دور و دراز

از جنگیدنو نرسیدن

از گله هایی ک تمومی ندارند

از.... :)

دل_نوشته#  


اگه چیز دیگه ای به ذهنتون رسید ممنون میشم بگین اضافه کنم🥰💜


جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جواب بدید

عبیلا | 22 ثانیه پیش