2777

خاقانی #

برای هشتگ "خاقانی" 6 مورد یافت شد.

کار عشق از وصل و هجران درگذشت

درد ما از دست درمان در گذشت


کار، صعب آمد به همت برفزود

گوی، تیز آمد ز چوگان درگذشت


در زمانه کار کار عشق توست

از سر این کار نتوان در گذشت


کی رسم در تو که رخش وصل تو

از زمانه بیست میدان درگذشت


فتنه عشق تو پردازد جهان

خاصه می داند که سلطان درگذشت


جوی خون دامان خاقانی گرفت

دامنش چه، کز گریبان درگذشت


خاقانی#  

هوالمحبوب


جانیم نه قدر وار منه جانان سن اولارسان

جاندان دا عزیز اولسا بیر اینسان سن اولارسان


سن ایندیه دک قلبیم اوچون قلب دین ای یار

بون دان سورادا جانیم اوچون جان سن اولارسان


خاقانی# شعر_ترکی#  

ترجمه :

تا جان در بدن دارم جانان من تویی

از جان عزیز چه باشد؟ که جان من تویی


تو در قلب من همانند خودِ قلبم بودی و زنده ام نگه داشتی

زین پس انگار که جان در بدنی

(این مقدار از دستم بر اومد، اگه ترجمه ی بهتری بود دوستان زحمت بکشند)

ممنونم.



گر رحم کنی جانا ، جان بر سرت افشانم ؛

ور زخم زنی دل را ، بر خنجرت افشانم ؛


معلومِ من از عالم جانی است، چه فرمائی ؟

بر خنجر تو پاشم ، یا بر سرت افشانم ؛


بر سوزنِ مژگانم ، صد رشته گهر دارم ؛

در دامن تو ریزم ، یا در برت افشانم ......  




خاقانی#  


🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃


بر دل ، غمِ فراقت ، آسان چگونه باشد...


دل را قیامت آمد ، شادان چگونه باشد....




خواهم که رازِ عشقت ، پنهان کنم ز یاران...


صحرای آب و آتش ، پنهان چگونه باشد....


🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃



خاقانی#  

داغ ترین های تاپیک های امروز