سلااااااااااام دوستای عزیزم💜
باآرزوی کلی چیزای خوب براتون❤💛
_________
من از همون ماجرای عقدم فهمیدم که همسرم اهل واکنش های جدی نیست ،بخاطر همین هیچ انتظاری ازش برای بارداری نداشتم.
همیشه واکنش های همسرم خیلی آروم و در لفافه بود.
بعدازدواج فهمیدم که همسرم به بچه ها علاقه داره و از هر فرصتی استفاده میکرد و از برنامه اش برای بچه های نداشتمون می گفت.
تااینکه 1سال بعد ازدواج ناخواسته باردارشدم،چون شناخته بودمش توقع ذوق و هیجان زیادی تو واکنشش نداشتم.
ولی خوب دوست داشتم اون لحظه ثبت بشه، یک پازل سفارش دارم که نوشته بودI love you daddy.
پازل دادم بهش دوربینم روشن کردم و گذاشتم رو حالت ضبط،هی می پرسید اینه چیه چرا فیلم میگیری تا بالاخره شروع کرد چیدن.
مثل همیشه منتظر بودم که ی لبخند بزنه و تهش بگه چه خوب😂
که یهو دیدم عین فنر پرید،هی می گفت راست میگی؟جون من راست میگی؟الهی قربونت برم چند وقتته ،بچه چیه؟ای وای اسمشو چی بذاریم؟
انگار این ادمی که این کارهارو میکرد نمیشناختم .
خلاصه تا اخرشب بالاو پایین پرید 😐😁
و زنگ زد برای مهمونی آخر هفته همه رو دعوت کرد😐در صورتی که من دوست نداشتم کسی حالا حالا ها بفهمه .
دوران بارداریم یکی از بهترین روزای زندگیم بود خیلی خوش گذشت چون همسرم نذاشت دست به سیاه سفید بزنم.
بعد اون روز و روز زایمانم دیگه اون شخصیت همسرم و ندیدم.
بارداری#