2723

عدم انگیزه و احساس تنهایی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 149 بازدید 1 تبادل تجربه

محصل هستم و انگیزه ای برای زندگی ندارم. هیچی خوش حالم نمیکنه حتی چیزایی که یه روز آرزوم بودن واقعا تنهام اینقدر که از دغدغه هام نمیتونم با خانواده صحبت کنم فکر میکنم خدا هم دیگه بهم توجه ای نمیکنه

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
دوست عزيز بايد ببينيد ريشه اين بي انگيزه گي چيه ؟ازچه زمان وبه چه مدت دچار بي انگيزگي شديد.به هرحال اونچه مسلمه بهترين گزينه براي كمك خود شما هستيد براي خودتون هدف هاي كوتاه مدت انتخاب كنيد وبراي رسيدن به اين اهداف برنامه ريزي كنيد ومراحل برنامه ريزي روباگامهاي كوچك شروع كنيد سعي كنيد به اهداف ومراحل رسيدن به اونها پايبند باشيد هرچندهدفهاي كوچك وبه ظاهر پيش پا افتاده اي باشن .گذشتن ازهرمرحله انگيزه تون روبراي رسيدن به مرحله بعد تقويت ميكنه وكم كم انگيزش درشما تحريك ميشه .سعي كنيد تواين حالت (بي انگيزگي)گير نكنيد .سعي كنيد فعاليتهاي مورد علاقه تون درگذشته روبررسي كنيد وهر كدوم كه حداقل هيجان رودرشما بوجود مياره انتخاب كنيد وبراي انجامش اقدام كنيد هرچند اين اقدامات كم كم وكوتاه باشه ولي خودتون رومقيد به انجامش كنيد وبه مرور فعاليتهاي بيشتري رو انجام بديد وپس ازانجام هراقدام براي خودتون جايزه درنظر بگيريد تا انگيزه تون كم كم تقويت بشه.
موفق وپايدارباشيد

تجربه شما

login captcha

ممنون از راهنماییتون ولی بعید میدونم دیگه انگیزه ای برام بوجود بیاد برای زندگی.وقتی یه عالمه حسرت از دوران کودکی همراه آدم باشه وقتی نتوانی پدر و مادرت رو به خاطر بعضی چیزا ببخشی وقتی کسایی که قبلا به عنوان دوست کنارت بودن چهره‌ی واقعی خودشونو بهت نشون بدن وقتی بدونی فشار زیادی برای کنکور روت هست و درنهایت اون چیزی رو که میخوای نمیاری وقتی میدونی زمانی که به سن ازدواج برسی معیار های خونواده باید معیار های خودت باشه و باید با کسی ازدواج کنی که اصلا علاقه ای بهش نداری وبا این وجود هم میگن که اجباری در کار نیست اما در واقع یه اجباره وقتی از خودت بدت بیاد و دیگه چیزی خوش حالت نکنه یه زمانی از خدا میپرسی که چرا منو روی این دنیا آوردی و مرگ و به زندگی ترجیح میدی اما مردن شهامت میخواد که ندارمش با همه ی اینها ممنون از اینکه وقت گذاشتین و راهنمایی کردین.

@زهرا777777

 زهراجان منم خیلی شبیه تو ام پدر مادرم باهام رفتار خوبی ندارن و نسبت بهم بی توجه هستند همچنین خواهر و برادرم.با وجود اینکه کلی از روزهای عمرمو صرف درس خوندن کردم اما سال آخر نشد که بخونم و حالا هم سن های من دانشگاه اند و من تو خونه! منی که خیلی درس خون بودم .چند ماهه که ازدواج کردم و خیلی خانواده شوهرم بهم تهمت زدن هر جا که حدس بزنی من رفتم دادگاه پزشک قانونی حتی یه مریضی بدی گرفتم اونقدر لاغر شدم که نمیدونی هیچکس نیست که باهاش بتونم صحبت کنم خواهرم خیلی حسوده و هیچکس رو ندارم خیلی به فکر خودکشی بودم. اما بهت توصیه میکنم با تمام نیروت امسال رو بخون کنکورت خوب بدی این خیلی چیزا رو تغییر میده برای خودت زندگی کن چیزایی که خوشحالت میکنه انجام بده اصلا روزی نیم ساعت برقص اصلا به بقیه و کارایی که کردن فکر نکن که نابود میشی عزیزدلم آرزوی بهترینا برات میکنم 

پرسش ها و پاسخ های مشابه

بدون انگیزه بدون.

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز *دوست عزیز اگر خودتان را با اطرافیان مقایسه م کنید به این کار پایان دهید *خودتان را با تمام نقاط ضعف و قوت بپذیرید به نقاط قوت خود اهمیت دهید و نقاط ضعف خود را با آگاهی مدیریت کنید...

بی انگیزه بودن به دلیل شکست

پاسخ سلام و وقت بخیر لزومی نداره که رژیم های سخت بگیرید تا لاغر بشین کافی اول روی افکارتون کار بکنید و اینکه حتما ورزش کنید با وجود نوزاد معمولا خانمها فراموش میکنند تا ورزش انجام بدن و حتی توجهی به تغذیه...

نداشتن انگیزه برای درس خواندن

پاسخ با سلام انگيزه ايی كه از آن حرف زديد ميتواند همان علاقه شديد شما به رشته روانشناسی باشد .انگيزه هميشه يک چيز بزرگ نيست گاهی يک علاقه يک جرقه ميتواند عامل بزرگترين موفقيت ها باشد .بهتر است كم كم شروع ك...

بی حوصلگی و عدم انگیزه برای شروع کار

پاسخ با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی شما در سالهای میانه طول عمرتان قرا دارید وشروع میان سالی یست که در این سالها اکثر افراد در خود فرو میروند وفکر میکنند که چه کردم وچه نکردم .این چهل چطور گذشت مفید بود...