2794

شک و دلسردی از ازدواج

197 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام من حدودا ۲ ماه نامزد و الان هم ۳ ماه هست که عقدم یعنی در کل ۵ ماه هست که همسرم و خانوادشون رو میشناسم . اونقدر به ادامه این زندگی بدبینم که گاها فکر جدایی در سرم هست میخواستم در این زمینه راهنماییم کنید . داستانمو پایین میگم.

من ۲۶ سالم هست و همسرم ۳۲ من مدرک دکتری دارم ولی در حال حاضر جایی مشغول به کار نیستم همسرم لیسانس هستن و در یک شرکت کار میکنن . 

مشکلی که دارم اینه که خانواده من همه با سواد هستن خانواده ایشون نه من فارس زبان هستم و ایشون از قومیت ها و من حتی با خانوادشون هم زبان نیستم من بچه شهر هستم و خانواده ایشون روستایی هستن . زمانی که ازدواج میکردم خانوادم قدرت تصمیم گیری رو از من گرفتن و با اصرار هاشون بجام تصمیم گرفتن با گذشت زمان و آشنایی بیشتر باهاشون حتی مسائلی که در ابتدا برام اهمیت نداشتن الان اهمیت پیدا کردن  الان با خود همسرم مشکل آنچنانی ندارم ولی با خونوادش بشدت مشکل دارم از لحاظ فرهنگی بسیار متفاوت هستیم نه من اونارو میتونم بپذیرم نه اونا منو پذیرفتن از دخالت ها و حرفا هاشون بیزارم کار هر روزم شده گریه میخواستم بدونم واقعا این رابطه مشکل اساسی داره از دید مشاوران شما یا اینکه با زمان گذاشتن و صبوری میشه بجایی رسید ؟؟ 

اینو بگم که همسرم علی رغم همه صفات اخلاقی خوبی که داره قدرت تصمیم گیری نداره و به همین علت خانوادش زیاد دخالت میکنن در کار های من . 

دیگه موندم سر دوراهی طلاق یا اینکه جور دیگه ای میشه این رابطه رو ترمیم کرد

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل _ وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزير 
درسته كه خانواده بسيار مهمه و اين تفاوت هايي كه ازش ياد كرديد هم تا حدي زياد هست اما اونچه مهمه خودتون دو نفر هستيد اين فكر كه شما مجبور به پذيرش شديد را دور بريزيد و فكر كنيد اگر هيچ اجباري نبود و اين ازدواج از ته دل خواست خودتون بود براي رفع اين چالش ها تلاش ميكرديد 
عزيزم الان مهم خودتون و همسرتونيد نكات مثبت و منفي ايشون را بنويسيد و ببينيد كدام بيشتر است و براي حل اين تفاوت ها چه راه حل هايي داريد الان در حد رفت امد با خانواده همسرتون مراوده داريد و براي اين موضوع عدم تصميم گيري همسرتون ميتونيد با ارامش باهم صحبت كنيد و چهارچوب زندگي زناشويي خود را مشخص كنيد .

تجربه شما

login captcha

سلام-خواهر خوبم شما گذشته خواهر من هستید-ایشون هم با دو تا لیسانس با پسری ازدواج کرد که دیپلم بود-در یک شرکت کارگری میکرد-خوانوادش روستایی ان و خوده پسره قدرت تصمیم گیری نداره-اختلاف فرهنگی بعد از 6 ماه چنان مشهود شد که فکر کرد باید جدابشه-فکرکردم اگه عروسی کن مشکلش حل میشه ولی بدتر شد-این که مرد قدرت تصمیم گیری نداشته باشه یه نقصه بزرگه که بزرگتربن خوبی ها جبرانش نمیکنه-ازت خواهش میکنم تا جلوتر نرفتی یه تصمیمه بزرگ بگیر-ببین مثلن خانوادش روستایی ان ازش توقع دارن براشون عین کلفتا کار کنه درصورتیکه تو این دوره زمونه این تفکرات به شدت مسموم اند به اجبار خوانوادت فک نکن به اینده خودت فک کن

پرسش ها و پاسخ های مشابه

دلسردی قبل از ازدواج

پاسخ سلام دوست عزیز شرایطی که دارید رو درک میکنم و بهترین کار در چنین شرایطی همدلی کردن با نامزدتون هست. ایشون رو درک کنید و اجازه بدید این مساله رو با خودشون حل و فصل کنند چرا که آقایون در چنین مواردی متف...

دلسردی همسر در رابطه جنسی

پاسخ سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،مشکل شما، شامل دو بخش هست که ربطی به يکديگر ندارند و البته می توانيد بر هر دو فائق بيائيد:1. احتمالاً تحت تأثير محيط تربيتی دوران کودکی...

دلسردی از همسر بعد از زایمان

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه ما را انتخاب کردید . دوست عزیز به شما تبریک می گویم به خاطر مادر شدنتون . عزیزم بعد از زایمان این دلخوری ها وجود دارد و کاملا طبیعی است . شما حتما با او صحبت کنید ولی کا...

دلسرد شدن از زندگی زناشویی

پاسخ با سلام من متوجه ناراحتي شما هستم اما ميخواهم بدونم قبل از ازدواج چطور بوديد ايا هميشه منتظر بوديد خانواده يا دوستانتون براتون كاري انجام بدن و باعث تغيير حال و هواتون بشن شما خواسته هاتون انتظارات...