بعد ازینکه عکاسی تموم شد،خالم که باهامم اومده بود گفت:این همون امین بود که با ماشین رسوندیمش؟
با خنده گفتم اررره خودش بود😁
خالممم زد زیر خنده گفت:بنده خدا چه 💩 شد.یجور صدات میکرد و دوق داشت انگار به خر تیتاپ دادن🤣
شب دیدم بهم پیام داده و گفت خیلی خوشحال شدم دیدمت یروز قرار بزاریم حتما.راستی ببخشید به فامیلی صدات کردم.
منم در جوابش گفتم:خواهش میکنم.منم همینطور..