2777
2789
عنوان

💩شدگان-قسمت۱۰

| مشاهده متن کامل بحث + 3001 بازدید | 130 پست

بعد خالم از سینما اومد دنبالمون و تا خونه رسوندیمش…

چندوقت بعد تصمیم گرفتم بهش ابراز علاقه کنم.بهش گفتم و گفت بذار راجبش فکر کنم.دو سه روز بعد جواب داد و کفت اوکی و باهم وارد رابطه شدیم.همه چیز خوب بود تااینکه قرار گذاشتیم یه کافه.توی کافه گفت چایی میخوری دیگه؟؟ منم خجالت کشیدم و گفتم شاید حالا پول نداشته باشه گفتم اره چایی…

از کافه که اومدیم بیرون شروع کرد حرفای عجیب زدن که ما وضعمون خوب نیست(اخه قبلا گفته بود مامانش داروخونه داره) یجوری که یعنی اگه بخاطر پول با من دوست شدی من چیزی ندارم.بعد گفت ماشین بابامم پرایده.گفتم خب چه اشکالی داره.ایشالله که تو وضعت خوب میشه یروز

Ne t'inquiète pas, il passera de l'eau sous les ponts.یعنی دائماً یکسان نباشد حال دوران،غم مخور:)

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چه وایب بدی گرفتم ازش😶

قایق ببینیم گریه مان میگیرد...رنگین کمان ببینیم گریه مان میگیرد...پیتزا ببینیم گریه مان میگیرد...رقص ببینیم هم...ترانه ببینیم هم...کورد ببینیم...بلوچ ببینیم...عرب ببینیم...فارس ببینیم هم...زیارت قبول ای چشم های اشک آلود!!!

از کافه که اومدیم بیرون دعوا راه انداخت و گفت من میخوام برم از ایران اگه بخوام برم تو باید اینجا منتظرم بمونی.منم گفتم نمیدونم چندسال قراره طول بکشه اخه من دوستت دارم ولی زندگیمم نمیتونم بذارم پای تو.خلاصه قهر کرد و رفت.زنگ زدم عذرخواهی و گفتم باشه قبوله.گفت نه دیگه نمیخوام باهات باشم.

من کلا بهم ریختم.کارم شد گریه و زاری.زنگامو جواب نداد دیگه.. رفتم دم دانشگاهش و باهاش حرف زدم اما قبول نکرد.گفت من هنوز مریم رو دوست دارم نتونستم فراموشش کنم.همونی که راجبش باهام حرف میزد.منم تصمیم گرفتم هرجور شده دختره رو پیدا کنم

Ne t'inquiète pas, il passera de l'eau sous les ponts.یعنی دائماً یکسان نباشد حال دوران،غم مخور:)

مریم رو بلاخره بعد از کلی سرچ تو اینستا پیدا کردم.بهش پیام دادم و فهمیدم خودشه.گفتم من دوست دختر امینم.بعد اون گفت بخدا من با امین فقط یبار رفتم بیرون پیکه از اون به بعد ول نمیکنه.بعدم من دوست پسر دارم.اون چندوقت پیش اومد بعد از مدتها بهم پیام داد با یکی دوست شده.بعد از چندوقت دوباره اوند گفت مریم من نتونستم تورو فراموش کنم چیکار کنم.منم بهش گفتم پس دختری که باهاش توی رابطه ای رو اذیت نکن.

اینجوری شد که فهمیدم چرا امین باهام کات کرد بیخود و بی جهت…

Ne t'inquiète pas, il passera de l'eau sous les ponts.یعنی دائماً یکسان نباشد حال دوران،غم مخور:)

دیگه کلا از دلم افتاد.از قلبم کنده شد وقتی فهمیدم با من بود ولی هنوز به اون دختره فکر میکرده و بهش پیام داده…

سه سال گذشت.من بزرگتر شدم و قیافمم صدو هشتاد درجه تغییر کرده بود.میرفتم سرکار و واسه خودم مشغول بودم.تااینکه یک شب به ذهنم رسید ببینم امین  از ایران رفته یا نه.رفتم فالوش کردم تو اینستا و اونم متقابلا فالوم کرد.دیدم هنوز اینجاس و بیکار و علاف.هیج تغییری هم نکرده بود

بعد از چندروز شروع کرد استوریامو ریپلای زدن و عکسامو لایک میکرد.منم خیلی سنگین رفتار میکردم جوری که برام مهم نیس

Ne t'inquiète pas, il passera de l'eau sous les ponts.یعنی دائماً یکسان نباشد حال دوران،غم مخور:)
دیگه کلا از دلم افتاد.از قلبم کنده شد وقتی فهمیدم با من بود ولی هنوز به اون دختره فکر میکرده و بهش پ ...

چند وقت باهاش بودی؟

خدای من🌼تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم 

کارش شده بود پیامای بیخود دادن.منم دیگه اصلا بهش فکر نمیکردم چون بعد از اون توی رابطه دیگه رفته بودم و کات کرده بودم .

تااینکه سال ۱۴۰۰ اولین سالی بود که عکسای اینستاگرامم یکدفعه رفت توی اکسپلور و لایکام زیاد شد.تااینکه یه عکاس بهم پیام داد و از یه برند دعوت شدم برای اینکه مدلشون بشم.و این اولین تجربه من از مدل شدن بود و خیلی میترسیدم و هیجان هم داشتم.

Ne t'inquiète pas, il passera de l'eau sous les ponts.یعنی دائماً یکسان نباشد حال دوران،غم مخور:)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حس ششم بیاد

studentttttt | 12 ثانیه پیش
2791
2779
2792