برای اینکه بیکارن عزیزم،ادم وقتی کاری نداشته باشه فکرش درگیر چیزایی میکنه که مشغله داشته باشه اونوقته که همه بهش بدهکارن
خدانکنه اونی که تاپیک میزنه خودش خواهرشوهر نباشه ینی تمام خواهرشوهرای دنیاااا میشن دشمن خونیش
مادرشوهر من یه عفریته است هیچ وقت منو آدم حساب نمیکنه
بهم تهمت زده، پیش شوهرم همش بدمو میگه، همش تو زندگیم دخالت میکنه به کوچیک ترین و خصوصی ترین مسائل
خودشو همه کاره ی زندگیم میدونه.. خواهرشوهرام همینن مخصوصا یکیشون که شدید بهم حسادت میکنه
اگه باهام خوب بودن من صد برابر خوب تر بودم
بعد من رفتارای مادرشوهرمو میدیرم انقد ناراحت میشدم، حالا من تو خانوادم اصلا این چیزا نیست خب مادر و پدر من جای بچه های مادرشوهرم هستن و اومای امروز با سطح فکری بازن و به من سخت نگرفتن حالا فک کنید پوشش من راحت و مطابق میل مادرشوهرم نبود بعد همیشه منو نصیحت میکرد وای منو میگی دلم میخواست خودمو خفه کنم بعد بدتر لج میکردم ولی یکم که فکر کردم نشستم به زندگیش به گذشتش به تربیتش به پدر سخت گیر و بد اخلاقی که داشت فکر کردم با خودم گفتم چه توقعی داری از مادرشوهرت؟ انتظار داری تو رو درک کنه ؟ اون فقط داره از دلسوزی میگه این حرفارو
بعد کم کم هروقت حرفی میزد که به میلم نبود خیلی مودب دلایلمو میگفتم خیلی با متانت باهاش حرف میزدم و سعی میکردم تحت هر شرایطی احترامشو نگه دارم و با لبخند نظرمو میگفتم بهش
بعضی از خانوما یه حسادت خاصی دارند..آدم باید بی تفاوت باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
