واسه یه بار دیگه به آغوش کشیدنش حالم طوریه که به خوابشم قانع ام بی تابم چون دیگه ندارمش،سر در گمم،منی که خونه ام همیشه دسته گل بود غذاهام خوشمزه خونه ام کثیف وشلخته است و غذاهام بی طعم وسوخته،حوصله هیچکی روندارم بابچه هام حرف نمیزنم 😭😭😭😭فقط دلم میخواد به دیوار روبروم زل بزنم وعکس پدر قشنگمو نگاه کنم میدونم جاش خوبه اما برای خودم برای مادرم و خواهرام دلم میسوزه که دیگه سایه ی مهربونش روی سرمون نیست کاش نمیرفت خیلی زود بود 17روزِ قلب مهربونش نمیتپه 17روزِصدای نمازوقران خوندنش نمیپیچه تو خونه الهی بمیررررررم😭😭😭😭😭😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دلتون آروم عزیزم و روحشون غرق در ارامش سعی کنید با خودتون تکرار کنید راه رفتنی رو همه میرن و ...
تنها همدمم این روزها قرآن ودعا خوندنه تازه چندروزیه برگشتم خونه ام مادوریم ازشون زنگ زدن که حالش بدِ بمیرم الهی قلبش ازکارنیفتاد تا هممون رسیدیم کنارش قرار بود این روزها بیان خونه ام تولد پسرم بود 😭😭😭😭😭اما حسرت دیدن روی ماهش تاابد روی دلم موند