2777
2789
عنوان

بچه ها کمک دق کردم

174 بازدید | 39 پست

بچه ها من خیلی ازیتم.مدتهاس که حال روحیم خوب نیست.من پارسال عروسی کردم.باخونه شوهرم زندگی میکنیم.باهام نمیسازن.یا قهرن یا دعوا میکنن.من هیچ جا نمیرم حیاط خونمون سقفش کامل پوشییده هست.مث زندانه.ماشینی هم نداریم.باشوهرم اصلا بیرون نرفتم مساقرت نرفتم.لزت نبردم عشق نکردم خوشی نکردم.مادرپدرم جدا شدن وقتیکه نوجوان بودم و خودم خانه داری کردم.هیچ شانس نبوردم.کارای سه وقت مادرشوهرمو انجام میدادم ظرف غزا شستن رفتن .تمام وقت خونشون تمیز میکردم.پدرشوهرم مشکل روحی داره.همش بهم غر میزد بجای دست دردنکنه.حتا براشون خونه تکونی کردم.چیکارباید میکردم ک خوب میبودن؟اونا یک خونواده عقب مونده هستن.چنوز پیش ی اهنگ گزاشتم دعوا کردن اومدن منو میخاستن بزنن.فحشم دادن.ک چرا اهنگ گزاشتی. همشون ازاونان ک روسری چادر میزنن مقنعه و جوراب میپوشن.منو شوهرم اشنایی  دو سه ماهه داشتیم.بجزاینکه شوهرم لباسی ک دلم میخاد نمیزاره بپوشم.و همش منو محدود میکنع..دلخوشیه من ب تیپ زدنه.من هنوز جوونم.۲۳سالمه شوهرم ۲٤سالشه.یکسال ازم بزرگتره.ما میتونیم دیوار بزاریم وسط چون ما ساختمون جدا هستیم حیاطمون مشترکه.نفسم بالا نمیاد .خیلی فکر میاد توی سرم.یه دوستی داشتم توی مجردی خیلی دوسش داشتم ولی اون علاقه زیادی بمن نداشت که بخواد باهام عروسی کنه.نه اینطور نبود.ولی من اونو خیلی میخوام.شبانه روز بش فکر میکنم اول اینطور نبودم ولی ازوقتی زندگیم اینطور شد.که حق دارم شاید.و گاهی بهش پیام میدم و باهاش درددل میکنم😔خیلی دلم میخاد برم پیش اون.خیلی آروم میشم.ب شوهرم حس ندارم.لزت نبردم خوشی نبردم😔بچه هم ندارم.

ازوقتی عروس یکردم یکهفته بعدش باهام دعوا کردن تاالان هنوزم دعوا میکنن.هیچ نمیزارن خوش باشم.چندین بار اومدم خونه مادرم.هزاران یار گریه کردم .گریه کردم وقتی ک اونا شب تا صبح خواب بودن.من تاصبح بالشتم خیس میشد از اشکام و شوهرم خواب بود تموم موهام سفیدشدن.شقیقه هام جلوی موهام 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

توروخدا مواظب باش کارت به خیانت نرسه که هم درست نیست و هم به جای اینکه از شوهرت و خانواده طلبکار باشی بخاطر اذیتاشون همه چی برعکس میشه و اونا چندبرابر این اذیتت میکنن 

هرچند الآنم کارت خیانته وقتی باهاش چت میکنی


خب باارامش بامحبت به شوهرت بگوحال روحیت خوب نیس بااین شرایط واین به زندگی مشترکتون لطمه میزنه وتاوضع اینه خبری ازبچه هم نیس اگه قبول کردکه چه خوب اگه نه فعلاخودتوبیرون ازخونه باباشگاه وکلاسای دیگه سرگرم کن که زیادتواون محیط نباشی وبامشاوره هم درارتباط باش

هیچ دلیل وعذر وبهانه ای خیانت رو توجیه نمیکنه.حتی اگه شوهرت بدترینه بازم کار تو خیانت محسوب میشه .جدا شو بعد هرکاری خواستی بکن ولی تا تو زندگی این اقایی این کارو نکن که هم بده.هم بفهمن نابودت میکنم

توروخدا مواظب باش کارت به خیانت نرسه که هم درست نیست و هم به جای اینکه از شوهرت و خانواده طلبکار باش ...

تقصیر اوناس تا روز قیامت هر اتفاق بیوفته.چونکه اونا منو اینطور کردن.😔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792