2777
2789
عنوان

هرچی ارزوی خوبه مال تو

| مشاهده متن کامل بحث + 217 بازدید | 47 پست
عزیزم نمیتونی بری مستجری؟

دلم میخواد وسایل خونمو با سلیقه خودم بچینم 

دلم میخواد  با هرکسی که  دلم خواست رفت و امد کنم 

چراباید خواهر شوهرم رو  وقتی برای من نیست دم به دقیقه وعده ایی دعوت کنم باون بچه های اعصاب خورد کنش چرا؟ 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

گلم درکت میکنم من ده سال یکجا بودم باهاشون خیلی سخت گذشت الان سه ماه هست مستقلم تو خونه خودمم

تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰۶اردیبهشت فرشته مامان از بهشت اومد و زمینی شد...خوش اومدی حلما جانم...♥️

چون پیره  شوهر منم بچه کوچیکه  تو عرفشون نیست  حتی بی وجدان یه دو روز هم خونه هیچ کد ...

چند سالشه؟ 


❤️ اگر میخوای خودتو بشناسی به خوبی نگاه کن که عاشق چه کسانی هستی و از چه کسانی متنفری، هر ادمی کپی کوچکی از معشوقه هاش میشه ❤️.تمام زندگیم این بود = محبت حضرت علی (ع)❤️زندگی خوب رو سلمان داشت که همه چی رو رها کرد و رفت به دامن علی پناهنده شد، زندگی خوب رو "جُوون" داشت، برده ی سیاهی که احتمالا باورش نمیشد "امیری حسین و نعم الامیر"  ی که با شوق فریاد زد تا ابد با اشک و سوز تکرار بشه، زندگی خوب رو "بشر بن حارث" داشت که گذر امام کاظم(ع) به دم خونه اش خورد و از مجلس رقص و شراب، به مقامات عالی رسید، زندگی خوب رو اون شاهزاده ی رومی داشت که به شیرینی عشقی که تو قلبش حس کرد، ناشناس بین برده ها و کنیز ها رفت و توی شرایط سخت زندگی کرد ....توی این دنیا زندگی خوب فقط برای کسایی بود که طالعشون به امامشون گره خورده بود  ❤️یا مبدل السیئات بالحسنات... طالع من رو هم به امام زمانم گره بزن ❤️
چه طور جدا شدی ترو خدا از این روزهای جداییت برام بگو

من باهاش تو یک طبقه بودم ده سال واقعا زجر کشیدم آخرم نداشتن بریم مستأجری شوهرم با کمک پدرش طبقه سوم رو ساخت همه جدا بودن شوهرم پسر بزرگشون بود نمی‌خواستن ما بریم جای دیگه الان بخدا حس میکنم تازه عروسم وسایل میخرم واسه خونه ام صبحم رو با دخترم شوهرم با اعصاب راحت شروع میکنم باور کن همینکه یه طبقه هم فاصله دارم بازم خدارو شکر میکنم 

تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰۶اردیبهشت فرشته مامان از بهشت اومد و زمینی شد...خوش اومدی حلما جانم...♥️

مثلا موقع نهار یه دفعه سر و کله بچه هاش پیدا میشه 

دیگه پیش خودش نمیگه ایا غدا داریم، نداریم بدون هیچ هماهنگی با کلی قسم اونارو نگه میداره تاز ازمن توقع داره بهترین غذا رو از اول براشون بپزم 

این تنها یه چشمشه

یعنی خیلی سختمه خیلی  اعصابم گذاشتم رو این زندگی خیلی دلم واسه خودم میسوزه خیلی،  برام ...

انشالله شوهرت راضی بشه مادرش یه چند وقت بره خونه بقیه بچه ها مثلاً شده ماهی یه بار یه هفته تا شما هم باهم یکم تنها باشید

تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰۶اردیبهشت فرشته مامان از بهشت اومد و زمینی شد...خوش اومدی حلما جانم...♥️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792