امروز تولدمه شوهرم که اصلا یادش نبود امروزم کلا خونه نبود
اما من خودم برای خودم تولد گرفتم
رفتم بیرون برای خودم کتاب خریدم
نهار رو بیرون خوردم
بعد از ظهر هم با دخترم رفتم پارک
یه روز خوب برای خودم ساختم.خدایا ممنون که دارم روز به روز از آدما اطرافم دور تر میشم و دیگه ازشون توقعی ندارم و دارم یاد میگیرم برای خودم زندگی میکنم
نوشتم که یادم بمونه باید تا همیشه همینطور ادامه بدم