بچه ها کامل بخونید تا سر در بیارین
من بخاطرش خواستگارمو رد کردم مادرمم در جریان دوستیمون هست و خودش باهاش حرف زده البته مامانم میخواست با خواستگارم ازدواج کنم چون آشناس،رلمم اختلاف فرهنگی داره باهام و پدر مادرش جدا شدن
خب بریم سر اصل داستان
چون پدربزرگش گفته بود جای زن تو خونست نباید کار کنه اونم میگفت بزرگترمه حتما چیزی میدونه که میگه گارد گرفتم نسبت به خانوادع پدریش چنبار اونجا رفته دعوامون شده
خوندین بگین ببینم هستید برا خودمنگم