2777
2789

سلام داداشم 29ام این برج نوبت عمل داره، حالا دختر دایی مادرشوهرم عروسی دعوتمون کرده ب شوهرم میگم من نمیام میگه من اگر خواستم برم تو هم باید بیایی من رو درک نمیکنه اخه شب عمل داداشم من برم عروسی😭😭من دارم از استرس و نگرانی روز عمل میمیرم حالا میخاد من رو ببره عروسی خدایاااا من چقدر بیشانسم 

ب من میگه مگز تو ادم نیستی دعوتمون کردن چزاا من ادمم دارم از نگزانی عمل داداشم میمیرم نمیتونم بیام عروسی چرا این مرد اینقدر بی درکه خداکنه خیر نبینه و تو این شرایط من هم گیر بیقته

شما بودید چکار میکردید  ؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بلا به دور باش میشه بپرسم داداشتون چ عملی دارن؟

خب عزیزم شب قبلشه برید زودم برگردین اگ استرس دارین

فردا کنار برادرت باش

خواهشا پیامای تبلیغاتی یا سوالات شخصی خودتونو توی تاپیک من‌ نپرسیددددد!❌❌❌ خودتون جداگونه تاپیک بزنید

اصلا کوتا نیا نرووو جون داداشت مهم تره

وقتی از بهترین آدمای زندگیت میرنجی حتی اگه بگی بخشیدمش یه چیزی ته دلت میمونه.. کینه نیس یه جای زخمه یه چیز که نمیزاره اوضاع مثل قبل شه هرچقد هم تلاش کنی خودتو بزنی به اون راه و بگی نه.. بی فایدس یه چیزی این وسط از بین رفته و جای خالیش تا همیشه درد میکنه 💔کینه را از خدایی آموختم که بخاطر یه اشتباه هرگز شیطان را نبحشید🤞

خب اگه میتونی برو شام رو که خوردی سریع برو بیمارستان 

 نترسم که با دیگران خو کنی،،تو باما چه کردی که با او کنی ..💔    🎀🎀🎀 دلم از این عشقا میخواست که همه بگن : دیدی چطور نگاهش کرد؟!🧡🍁🍂🍃

نمیرفتم واقعا بهتر اینکه برم و تو عروسی زار بزنم و تو خودم باشم ک فردا هزارتا حرف پشت سرم در بیاد

مینشستم تو خونه 

همسرتم گف بگو نمیام‌مجبورت ک نمیکنه

ایمان بیاورید ب خدایی ک ب پیچک فرمود؛نرده را زیبا کن🍃🤲🏻❤

نمیدونم.

راستش من از اول به شوهرم اجازه ندادم برام تعیین تکلیف کنه.


.

کاش زندگی برعکس شروع میشد ...پیر به دنیا میومدیم با یه عشق جوون میشدیمآخرشم یه شب تو بغل مادرمون میمردیم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792