2777
2789
عنوان

📌My note

290 بازدید | 20 پست

تصمیم گرفتم من بعد

1.هیچوقت عجولانه و از روی احساسات تصمیم نگیرم. 

2.هر صحبتی داشتم در قالب کامنت و تو این تاپیک بنویسم و تاپیک جدید نزنم 🙂🌹، 



الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

کامنت 1 / کدوم مهارت ارتباطی، 19.4.1401

توی تاپیک قبلی راجع به مهارت پرسیده بودم ولی به این 3 نتیجه رسیدم


1.مهارت ها به سلایق مربوطه و برای هر کسی فرق میکنه. 

2.جواب همیشه در گوگل نیست، جواب یوتیوب و اینستاگرام، برای یه سوال مشابه، فرق میکنه. 

3.ادم گاهی باید برای رسیدن به جواب هاش باید هزینه کنه. 


🐳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

کامنت 2،

صبح یکی یه تاپیک زده بود راجع به فرهنگ، ایران کشوری با تاریخ و تمدن خاص خودشه، همین الان هر کسی تو منطقه زندگی خودش، فرهنگ و رسوم خودشو داره، که خیلی جالبه. 


بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 🙂🐳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

کامنت 5

به این فکر میکنم که ماهیت اصلی ادما روحشون هست و جسم یه وسیله ( مورد استفاده برای روح ) است . یعنی اگه روحی با رفتارههای مشخصی وارد جسم دومی بشه بازم همون رفتارها رو داره. این یعنی ارزش ادم ها میتونه روح بزرگی باشه که دارن و جسم مهمه اما روح و روان بزرگتر و ظرفیت بالاتر ؛ مهم تره.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 6


یه بار این جمله رو تو امضای کاربری خوندم :


(( ... چه حس قشنگیه بفهمی یه آدم خود خواه تورو از خودشم بیشتر میخواد ... ))


تا همین چندساعت پیش درک درستی نداشتم از این جمله ، تا اینکه متوجه شدم یه پازل هست که اول باید اون پازل تکمیل بشه ، تصویر تکمیل شده پازل بهت یه تصویر میده ، اون تصویر بهت یه نگاه میده ، با اون نگاه میتونی متوجه 2 بخش از این جمله بشی ، دوست داشتن ، گاهی لازمه با محبت بیشتری به خودت تعامل داشته باشی ، وقتی معنی محبت و دوست داشتن رو فهمیدی ، اون وقت می فهمی ، جمله دوم چه معنی ای میده ": )

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌 کامنت 7



میگن ادم ها قبل از اینکه به دنیا بیان ، توی دنیای اول که بعضیا بهش میگن ذر ، مسیری رو که در دنیا باید طی کنن رو می بینند ، میدونی ، تصور اینکه کل چالش های روز اول تولد تا روز اخر عمر یهو بریزن سرت ، وحشتناکه ، چیزی وحشتناک از اون ، چیزی که باعث قبول شدن و نترسیدنش میشه اینه که اونا با هم( و همزمان) نمی یان ، تو یک خط زمانی و با فاصله میان . شایدم اون دنیا بهمون گفته بودن چطور با این چالش ها مواجه بشین ، شایدم گفتن توی این دنیا باید جواب چالش هاتون رو پیدا کنید ولی چیزی که هست اینه که باید این چالش ها رو حل کنید ، این چالش ها توی دنیا تمومی ندارن.


++پیشنهاد میکنم انیمیشن روح ( soul  ) رو ببینید ، به وضوح درباره همین چیزی که گفتم ، صحبت میکنه.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 8


ازدواج برای شما چه رنگیه؟؟ دیروز داشتم دنبال اکانت های قدیمی دوستم میگشتم که دیگه الان نیست، اتفاقی یکیشو پیدا کردم. درباره ازدواج تاپیک زده بود و اینکه همه خرج عروسی و ازدواج و جهیزیه عهده پسره. خوش به حال اون پسر 🙂🌹


اما ازدواج برای من رنگی نداره، این حرف نه جنگ و دعواست و نه اینکه بگن آخی، و ترحمی باشه. نمیدونم واقعیت چیه، توی زندگیم میدان مغناطیسیم خراب شده و قطب نمام جهت رو درست نشون نمیده و گم شدم. خوش به حال اونایی که در مسیر درست حرکت میکنن. میترسم  با قطب نمای غلط، وارد مسیر اشتباه بشم و جایی سقووط کنم. 


البته سالهاست که گم شدم و باید خودمو پیدا کنم. یه روز باید یه مشعل روشن کنم و با یه چکمه و قطب نمای و یه ماشین مناسب راه بیفتم توی این جنگل تاریک و رد پاهامو دنبال کنم تا خودمو پیدا کنم که کجام؟ کجا گم شدم؟ خودمو صدا بزنم ، شاید پیدا کردنم راحت نباشه اما وقتی خودمو پیدا کردم، حتما خودمو بغل میکنم و به آغوش میکشم خودمو، اشک هامو پاک میکنم و میگم دوستت دارم. مهم نیست بقیه چی فکر می کنن. ❣️❣️

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 9


از تشویق کردن بقیه خسته شدم، از اینکه بگم دمت گرم برو جلو، تو میتونی، منفعتش مال تو و اینکه بگم فلانی دوستمه و بهش افتخار میکنم مال من، دارم حسودی میکنم؟ نه، شایدم آره. شایدم خودمو گم کردم شایدم خودمو فراموش کردم که منم میتونستم تو اون جایگاه باشم. انگار دیگه خودمو دوست ندارم. 


انگار همه حرف های بقیه رو دارم به خودم میگیرم، مدام میپرسم پس کی نوبت من میشه؟ اما جوابی براش نیست. آخرش باید همه چیزو بی خیال شم. من خودمو فراموش کردم... 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 10 : اعتراف میکنم 😣


دوست خوبم، میخوام اعتراف کنم. میخوام اعتراف کنم چقدر برام مهمی، نکنه کامنت گذاشتی برام و من جوابتو ندادم و ازم ناراحت شدی، نکنه از حرفم تو کامنت ناراحت شدی؟ آره، به خدا منظوری نداشتم. بدبرداشت کردی. راستی چرا دیگه برام کامنت نمیدی، قهر کردی؟؟؟ نکنه فراموشم کردی؟ من از اینکه فراموشم کنن وحشت دارم. از اینکه کسی از کامنتم ناراحت بشه، وحشت دارم.. 


من تنهام و مجازی تنها دوستمه، اینم که نباشه تنهاتر میشم. به کی بگم حرفامو؟؟ دیگه کسی نیست. همه رفتن و منم خودمو فراموش کردم. مثل بچه ای که تو شلوغی جمعیت گریه میکنی و اینور اونور میره و گریه میکنه و صدا میزنه مامان... مامان... بغض کرده و از بس گریه کرده و داد زده صداش گرفته و با همون صدای خفیف و گرفته اش هنوز تلاش میکنه داد بزنه اما تو شلوغی و هیاهوی جمعیت، صداش شنیده نمیشه. دنبال اینه که یه آشنا ببینه تا گوشه لباسشو بگیره و بکشه اما هیچکس براش آشنا نیست...🥺😟 😩😢😭


من گم شدم. راه خونمو گم کردم فقط... 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 11 : اعتراف میکنم 2 😣


دوست من، به گریه هام، به بغض هام بی توجه باش، از دور نگام کن و حواست بهم باشه اما جلو نیا که ببینمت. بذار اونقدر گریه کنم تا صدام بگیره و برم گوشه خیابون یا یه جای دنج، سرمو بذارم گوشه دیوار تا خوابم بگیره تا گذشته های دور رو خواب ببینم. و با صدای بوق یه ماشین یا صدای آدم دیگه ای بیدار شم که میگه آقا کوچولو، بیدار شو.. بیدار شو... اینجا که جای خواب نیست... 


از جمعیتی که دوره ام کردن بترسم، یکی میگه شاید گم شده... یعنی پدر و مادرش الان دارن دنبالش می‌گردن؟؟؟ یکی دیگه میگه آخه کوچیکه، چطور دلشون اومد، یکی میگه گمونم 5،6 سالشه، شاید دست بزرگترش رو ول کرده و اونام حواسشون نبوده... آخه مگه میشه؟؟ چی میگی آقا؟ صدای خانمی بود که جوابشو داد و دستشو به سمتم دراز کرد تا بغلم کنه و پرسید اسمت چیه آقا کوچولو؟؟ 


من ازشون میترسم. هیچکدوم رو نمیشناسم. از غریبه ها وحشت دارم. یه بغض نشکفته دارم. میخوام بزنم زیر گریه. نگاهی به اطراف میکنم و سرمو میچرخونم تا یه آشنا ببینم اما کسی نیست . همه برام غریبه آن، میخوام فرار کنم از دستشون... حتما کسی تو این جمعیت صدام میزنه... حتما درست نمیشنوم... آره.... باید خوب خوب گوش کنم.... 


از لابه لای اون جمعیت فرار میکنم و اینبار فقط گوش می‌کنم، همه صداها هست الا اونی. که باید باشه... باید خودم راه خودمو پیدا کنم... هر چقدر که خسته، گرسنه و ناراحت باشم. اما تو جلو نیا. بذار خودم این راهو برم... 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌کامنت 12 : آب نبات 🍬🍭


دارم می دویم و انگار کسی دنبالم داره میدویه، رد جریان گرم اشک هام رو، روی گونه هام حس میکنم که تک تک از چشمام رونه میشن و به پایین کشیده میشن. شاید اگه قانون جاذبه نبود اشکهام همونجا می موندن و به پایین سقوط نمی کردن، شایدم چشامو بیشتر اذیت میکردن و باعث می‌شد بیشتر بسوزن. آخه میگن اشک ها شورن. تو همون حین دوییدن، چند قطره از اشک هام پریدن تو گلوم، شور بودن، مزشو حس کردم... 


وقتی داشتم می دوییدم بین جمعیت، انگار یکی دنبالم بود و هی هر جا میرفتم دنبالم بود، دستشو از پشت دراز کرد و داد میزد وایسا، چه تند میدویی... از پشت گوشه شلوارمو گرفت و یه لحظه تعادلم به هم خورد و افتادم زمین، البته اونم افتاد، ولی من جلوتر پهن شدم کف خیابون، انگار که خیابون رو بغلکرده باشم. اما انگار یکی دیگه هم پهن زمین شده بود، درست ندیدمش. فقط شنیدم که چند لحظه بعد صدای نازک دخترونه ای گفت : شکلات میخوری و دستشو به سمتم دراز کرد. گوشه دستش زخمی شده بود، دیدم که یه اشکی تو چشماش جمع شده، چیزی نگفتم و فقط نگاش کردم. 


چقد تند میدویی  ، از سر خیابون دنبالت هستم. اینجا محله ماست، بذار کمکت کنم پاشی، با دست راستش، دستمو گرفت و بلندم کرد. به نظرم رسید کمی ازم بزرگتره. موهای سیاه با یه تل سفید روی موهاش و یه لباس بلند. تو همین فکرا بودم که دستمو کشید و برد روی صندلی نشوند. یه صندلی آهنی آبی رنگ گوشه خیابون. دستشو برد تو جیبش و شکلاتشو درآورد و گفت : بیا، بخورش. ترشه ولی دهنتو آب میندازه. و یکی هم از تو جیبش برای خود‌ش در آورد. باز که داری منو نگاه میکنی؟ چیه؟ نکنه دوست نداری؟ 


نه، آخه مامانم گفته از غریبه ها چیزی نگیرم. نترس چیزیت نمیشه. بذا اصن من اینو بخورم تا باور کنی و سریع پوست شکلات رو باز کرد و انداخت تو دهنش، اووم، چه ترشه. شکلات رو تو دهانش اینور اونور می‌کرد و راستش منم هوس کردم که یه شکلات بخورم. با اینکه هنوز گوشه چشام خیس بود گفتم، بازم از اینا داری؟؟ از اینا؟! نه، سبزشو ندارم، دستشو کرد تو جیب لباسش و یه شکلات درآورد، همونی که برا خودش قبلا درآورده بود، بیا این اخریشه. آبیه. اینم شیرین و ترشه. مزه اش عجیبه. ولی دوست داشتنی هست. ممنون. تشکر کردم. نشستم گوشه صندلی و شکلات رو انداختم گوشه لپم. آره ترش بود. یه لحظه همه چیز یادم رفت. به مزه شکلات فکر میکردم. ترش. اووم، خیلی خوب بود. راستی اسمت چیه؟ تو دنیای خودم غرق بودم و از طرفی غرق مزه شکلات بودم، ادامه داد من اسمم سارا هست. 6 سالمه. اونجا خونمون هست و دستشو دراز کرد به سمت یه خونه آپارتمانی. طبقه سوم و اونجا که.... 


اسم من... خب، چیه؟نکنه  یادت رفته اسمت چیه؟ اشکال نداره. چرا داشتی میدوییدی؟ نکنه گم شدی؟ میخوای کمکت کنم؟؟؟ آره ولی... پس گم شدی، مامان بابات دستتو ول کردن یا تو دستشون رو ول کردی، حتما کلی نگرانت شدن. خب راستش... چی؟ ادامه داد، میدونی آدم بزرگا خیلی عجیب غریب رفتار میکنن. از یه طرف کلی بغلمون میکنن و میگن دوستمون دارن و از یه طرف، یادشون میره که مایی هستیم....خب نگفتی...؟؟؟ 



الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

📌 کامنت 14 : دروغ نگو ولی همه چیزم نگو


یه کاربری الان تاپیک زد این شرایط پسره است، خوبه؟ مشکلش این بود که صداقت داشت و گفت قبل از ازدواج، از جوب آب خورده، اکثرا گفتن نه ولی یکی گفت الان بعضیا از جوب آب میخورن و پنهانش میکنن، تو خودتو حساس نشون بده. 


با خودم فک کردم اگه اون پسر نمی گفت مسلما این همه حساسیت پیش نمی اومد. یاد خودم افتادم. یه جایی به دوستم از روی صداقت مطلبی رو گفتم که اگرم نمی گفتم چیزی نمیشد. اصن مهم نبود ولی من صداقت دوست داشتم و نمیخواستم ازش چیزی ازم پنهون بمونه. اون روز از دستم خیلی ناراحت شد. ولی من منظور بدی نداشتم فقط میخواستم چیزی ازش مخفی نمونه. همین. بعدش خود همون دوستم، متوجه شد چرا اینکارو کردم. 


با این حال، آدم این چیزارو که میبینه با خودش میگه دروغ نمیگم یا لااقل همه چیز رو نمیگم. دلیلی وجود نداره همه چیزو بگم. 🤐

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779

تاپیک های به روز شده

2792
داغ ترین های تاپیک های امروز