خسته شدم از این زندگی....کارم همش استرس میده بم....همش باید قرض بگیرم پول از خواهرام و برادرم یا از جیب مامانم...تا حقوق بدن...خجالت میکشم دیگه....همش هم درس دارم....خواستگار درست حسابی ندارم...خواستگارام ازم طلب دارن...که حقوقمو بدم یا هر تخصصی اونا میگن بخونم...هر جا اونا میگن برم....پس کی خدا مارو میبینه؟...دیگه چه قدر بی عدالتی....چه قدر زور زدن و تلاش کردن....یچیزایی دست ما نیست وگرنه برای اونم تلاش میکردم...هرروز معده درد و سردرد دارم...قرص میخورم....دیوونه شدم بخدا
عزیزم چرا اینقدر ناامیدی ؟قبول دارم الان دوران سختیه برات ،ولی میتونی صبر کنی ،تخصص بگیری ،یکی از اقوام ما هم تقریبا تو شرایط تو بود ،همون وسطای تخصص یه دختر پیدا کرد که مثل هم بودن و همه چیز رو ساده میگرفتن ،و دنبال تجملات نبودن ،اون دختر هم تخصص میخوند ،الان تازه تموم شده درساشون،از همه هم خوشبخت ترن ،یه کم دیگه مونده ،میگذره این روزا ...تا اینجا رو تحمل کردی ،بقیه اشم میتونی ،من مطمئنم...