آنقدر زیر فشار زندگی با شوهرم به شدم ک حد نداره حالا تصمیم گرفتم ب خاطر خساست بیش از اندازه برم آرایشگری یاد بگیرم با فروختن یدونه النگوم ک بیشترین میشه ولی نمیدونم از کجا بیارم و فقط شرایط این کارو دارم نمیشه کار دیگه ای بکنم.....حالا یکی از اقوام شوهرم ک همه اقوام قبولش دارن ک دختر زرنگ و با عرضه آیه ب گفته همه اونم بعد من داره این راهو میره من ترس برم داشته اون کمک مالی شوهرشو داره میره قشنگ همه چیو حرفه ای یادمیگیره و زودتراز من آرایشگاه شو میزنه اونوقت من میشم بازنده و همه ب چشم بی عرضه نگام میکنن آخه چندین ماهه دنبال این کارم و ب خاطر هزینه ها هی کم آوردم و این شد ک هنوز چیزی یاد نگرفتم ولی اون بعد من رف میدونم سریع کارش راه میفته از سرکوفتای شوهرم و خانوادش و این که اون خیلی از من جلوتره تو همه چی اذیتم میکنه
نترس موفقیت تو کار به هنرو پشتکار بستگی داره نه فقط پول
اون خیلی زرنگ تر از منه😞من مدام مشکل مدل دارم ولی اون چندتا خواهر داره ک در خدمتشن همه شرایطش بهتر از منه و من شوهرم از اول هی گفت تو چیزی نمیشی حالام ک اونو میزنه تو سرم میدونم
وا نصف زنها ارایشگرن حاا گیر دادی به فامیلت ول کن اونم مثل بقیه
ب هیچکس از غریبه ها این حس رو نداشتم تا حالا گ ارایشگرن ولی این....کاش اون وارد ی حرفه دیگه میشد تا باهم مقایسه نشیم تو اقوام فک کن عروسی باشه همه اقوام برم پیش اون آرایشگاه پیش من کسی نیاد خیلی ناراحت میشم