همه جوره عذابم داد بخدا که عذابم داد
شکاک بودنش به حدی که میرفتم خیابون فحش پدر مادر بود توی سرم
دو قطبی بودنش
تهمت زدنش
طرفدار غریبه ها بودنش
همیشه خدا طلبکار بودنشش
یه بار یادمه سر این که من به پیام همکار زنم جواب دادم بهونه کرد و یه جوری کتکم زد که کارم کشید بیمارستان و بعد دو هفته رفت و نیومد
دیروز فک میکردم توی عمرش چیکار کرده که منا خوشحال کنه اما هیچی یادم نیومد
فقط یادم اومد که توی دعوا طلبکار بود با اینکه تقصیر خودش بود اما یه بلایی سرم میورد که از حرص باید یع کار میکردم نمیدونم درک میکنید یا نه وقتی حق با شماس اما دارن چرت و پرت میگن حالتون چطوری میشه. بدترین عذابا را کشیدم بدترین همیشه بهم میگفت بی تعهد و اشغال همیشه بهم میگفت لاس زن چون مثلا به دوستم زنگ زدم اما تهش این اون بود که خیانت کرد و رفت هیییی
این دلیل ها کافی نیس برای نجات یع زن از مرد ؟