سلام دوستان خیلی افسرده و ناامید شدم ۵سال عمرم گذاشتم برای ی آقای که تازه میفهمم منو نمیخواسته واقعی و ... همه رو بخاطرش رد کردم
احساس میکنم دیگه نمیتونم ازدواج کنم یا اگه بخوام دیگه کیسی نیست تو سن ۲۵سالگی !😪 لطفا بیاین کمک کنید با حرفاتون
منم ۲۴ سالمه و همچنان ی عدد مجرد بدبخت
منم 25سالمع شیش ماهه ضربه خوردم از کسی که فکر میکردم دوسم داره منم اولین دوسپسرم بود همش فکر میکنم دیگه کسی در سطح اون نمیتونم پیدا کنم با این که خودم ازش سر تر بودم
بعده ۵ سال چرا بهم خورد رابطه اخه؟
عزیزم سنت زیاد نیست با تجربه تلخی که بدست آوردی از نو شروع کن
زود خودتو جمع و جور کن
دیگه بهش فکر نکن
زندگی ادامه داره ....
فعلا خودت از ازدواجت مهم تری حال دلتو خوب کن بعدش به اینده فکر کن😢
25سال که سنی نیست واقعا سنی نیست الان به خاطر زخمی که خوردی و افسردگی اینجوری فکر میکنی
فداتشم عزیزم بچگی کردم احساساتی هستم من نمیتونستم ازش جدا شم الانم تو ذهنمه همه رو ندیده بخاطرش رد کردم بهش امیدوار بودم میگفت من هستم و تا یکم کارم محکم بشه ازدواج میکنیم ولی الان بعد این همه سال وفاداری من برام شرط میزاره با اینکه شرایط درس حسابی هم نداره
[QUOTE=227292018]فعلا خودت از ازدواجت مهم تری حال دلتو خوب کن بعدش به اینده
آره کاملا موافقم ولی میترسم واقعا اینقدر که بهم میگن دیگه هیچکس نمیاد اونم افسرده کرده
اون اگر مرد زندگی باشه و واقعا ترو بخواد تمام تلاشش رو میکنه که از دستت نده
تو ولش کن به اندازه کافی عمرتو گذاشتی پاش
اگر شرایط رو درست کرد و اومد جلو که خوبه اگه نه دیگه محلش نذار.میدونمسخته ولی میتونی
[QUOTE=227293505]نه تو کات کن جوابشو نده باهاش بیرون نرو بگو اگر شرایط ازدواج رو جور کردی و مرد بودی اومدی ج
اره امروز باهاش کات کردم و گفتم دیگه سراغمو نگیر
کاش زودتر عقلم سرجاش میومد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
