بالاخره خوندم
اول یه چیز میگم ازم دلخور نشیا
اما چرا اینقدر هی میگی این همه داغ، عزیزم اینایی که شما کشیدی نرمال طبیعت دیگه خواهر
همه داغ مادر و پدر میبینن
ناشکری نکن، خوب زندگی کردی والله
من حال و حوصله نوشتن ندارم، به علاوه کاربریم قدیمی نمیخوام یه وقت شر بشه بترکه و الا اگه زندگی منو بدونی تازه میفهمی چه خوشبخت بودی
در مورد سوریه رفتن هم
من میگم ایندفعه رفتی سر مزار مادر همسرت قسمش بده اینو از سرش بندازه، یه نیتی هم بکن یه چیز بپزی براش خيرات بدی
بگو خودش رای پسرش رو بزنه، مرد ایرانی مامانیه، کار کار مامانش که از فکرش بیاد بیرون