سلام دوستان میخوام خواهرانه ازتون کمک بگیرم راستش دو تا دوست صمیمی به اسم محدثه و معصومه دارم که از کلاس چهارم خیلی صمیمی و جور بودیم❤️
امشب معصومه بهم زنگ زد گفت سر یه مسئله با ریحانه دعوا کردم آخه اونا امشب بیرون بودن من حوصلم نمی کشید برم داشتم کتابهای کلاس دهمم رو جلد می گرفتم بهم گفت که دعوا کردیم
هر چی بهش گفتم سر چه مسئله ای اونم هی هیچی نگفت بعدش گفتم حالا چی شده گفت امشب وقتی با ریحانه برگشتم خونه فهمیدم خیلی گیج بودم و تو حال خودمم نبودم فهمیدم وقتی که رفتیم آبمیوه بخریم ازش پرسیدم چرا اونو میبیری خونت گفت که هیچی نگفته نگو ریحانه آبمیوه ها رو برده خونه پودر کرده توش😨😨😨😨😨😨😨
ما هر جور یا هر وقت دعوا کنیم زود اشتی می کنیم نگو ریحانه از موقعیت سو استفاده کرده و تو آبمیوه معصومه پودر ریخته 😓
بهش گفتم حالا میخای چیکار کنی؟ خانواده ات نفهمیدن؟ گفت نه به هیچکس چیزی نمیگم از صبح هر چی به گوشیش زنگ میزنم خاموشه
منم خیلی عصبی شدم گفتم چرا نمیگی سر چی دعوا کردین چرا تو چیزی نمیگی میخای باهاش اشتی کنی عمرا اگه بزارمت
منم از هر دوشون عصبانیم میخام بزارمشون کنار آخه دلم نمیاد هر چی باشه هم معصومه گناهی نداره
من الان چیکار کنم ریحانه برا خودش گذاشته در رفته موبایلم خاموش به خیال خودش من سکوت می کنم😏😏😏😏😏😏
چیکار کنم
لطفا یه راهنمایی خوب
بزنم تو کله اشون💔