سلام بچه ها من این ماه با کلی ذوق و شوق فهمیدم باردارم اما توشش هفته افتادم رو خون ریزی اولش لک بود بعد ذره ذره پیشرفت داره میکنه ولی لخته نیست خیلی خیلی کم لخته کوچیک پیدا میشه خون ریزیمم مثل پریود نیست سبکتره ولی کمر درد دل درد هی میگیره ول میکنه کسی بوده با خون ریزی بچش مونده باشه البته من تا الان هرچی دکتر گشتم گفتن همه تا شنبه تعطیل هستن برای سونو میخواستم چیکار کنم خیلی ناراحتم 😢😢😢😭😭😭😭
نمیدونم عزیزم الان فقط با نا امیدی دراز کش شدم روحیم اصلا خوب نیست من چه قدر ذوق داشتم 😭😭
امیدت به خدا باشه، انقد دیدیم طرف کلی چیز میز خورده ک واسه بارداری خوب نبوده ولی نی نیش مونده واسش سالم سالم😍
ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچوقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••
سلام خانمی نمیخوام بترسونمت ولی همین اتفاق ۳ماه پیش برای من افتاددقیقاتوی هفته ۶بارداری لکه بینیم بیشترشدودل دردوکمردردودرد درناحیه ی لگن داشتم جواب تستم که مثبت شددکترنرفتم وپیگیری نکردم بعدیه شب ازدردزیادبه خودم میپیچیدم رفتم سرویس که دیدم یه لخته خون ازم افتادخیلی ناراحت شدم وساعت ۱شب راهی بیمارستان شدم بعدازمعاینه گفتن خانم سقط کردی برای اینکه ببینی بچه کامل دفع شده بروسونوواژینال .منم رفتم ودکتراحمقی که سونوانجام دادگفت عزیزم بچه ات کامل دفع شده امایه ذره ازبقایاش داخل رحمت مونده ولی احتیاجی به قرص نداره خودش کم کم دفع میشه.یک هفته گذشت ومن خونریزی ودردشدیدداشتم طوری که کمرم خم بودوراه میرفتم.رفتم دکترگفتن شایدبخاطرکیستت باشه وسریع بایدعمل کنی برای هفته ی بعدش بهم نوبت عمل دادن.بعدعمل اصلاحالم خوب نبودودردزیادی داشتم وفکرمیکردم بین عمل بهوش اومدم واتاق روگذاشته بودم روی سرم که بعدشنیدم گفتن ببرینش توی بخش.چون خون زیادی ازم رفته بودتوی اون یکماه رفتم توی کما.خلاصه روزی که میخواستن مرخصم کنن گفتن خانم حاملگی خارج ازرحم داشتی وچون دیرمتوجه شدی یکی ازلوله هاتوازدست دادی.والان ۳ماهه که دارم توی آتیش میسوزم ودکترسونوگرافی رولعنت میکنم که شانس بارداریمونصف کرد.توروخداپیگیری کنین که اتفاقی که برای من افتادواسه شمانیفته .
خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم ❤ ❤ الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدمهایی که معلم من بودهاند.❤تو را شکر بابت درسهایی که زندگی به من ارزانی داشتهاند.❤تو را شکر برای عشقی که میگیرم، میبخشم و میپراکنم. ❤ ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم "ر" جا افتاده)😮