من فکر میکردم دارم خواب میبینم اما واقعی بوده ☹
یه شب شوهرم سیرابی با شعله کم گذاشته بود روی گاز تا صبح بپزه بعد خودش خوابیده بود ماهم که خواب بودیم خواب دیدم یکی اومد بیدارم کرد یه پسر بچه بود پاهاش سم داشت ولی قیافش شبیه ما ها بود بعد بهم گفت گاز روشنه باید سریع خاموش کنی اولش ترسیده بودم گفتم توی کی ای گفت زودباش وقت نداریم خیلی وقته روشنه منم یکم بو کردم دیدم واقعا بو میاد اومد چراغ روشن کنم زد روی دستم گفت دیوونه شدی روشن کنی خونه میره هوا بعد گفتم چیکار کنم پس پنجره ها رو باز کن منم سریع باز کردم دویدم گازو خاموش کردم گفتم حالا چیکار کنم دیدم نیستش یه ان صدای شوهرم اومد گفت با کی حرف میزنی گفتم یه بچه اینجا بود بیدارم کرد گاز روشنه یه ان به خودم اومدم دیدم بالاسرگازم خشکم زده بود نمیدونستم چجوری اومدم اونجا ما دو ماه بعد ازون خونه رفتیم
همش عین واقعیت بود همه میگن اون جن خودشو به شکل بچه دراورده تو نترسی اگه بزرگ بود از ترس نمیتونستی کاری کنی