وقتی تیمش در حال باخت بود تو بازی دربی گفت به جون خودت دیگه بازی های استقلال رو نگاه نمیکنم چون امسال هم قهرمان نمیشه و فایده نداره
بعد من ناراحت شدم با شناختی که ازش دارم و گفتم تو فوتبالی دو آتیشه ای عمرا نتونی ببینی برات خیلی سخته ولی چرا وقتی یه کاریو نمیتونی انجام بدی تو عصبانیت قسم جون منو میخوری؟ گفت نه پا حرفم هستم
خلاصه من دیگه بیخیال شدم تا دیشب که بازی تیمش بود دیدم تی وی رو خاموش کرد اما باد و بغ کرد و باهام حرف نزد و هر چی میگفتم چته میگفت حوصله ندارم گفتم سر فوتباله؟ گفت آره حالا چرا یه تعارف نمیکنی ببین؟ گفتم من بگم حله؟ گفت حالا من تو عصبانیت یه چیزی گفتم چه غلطی هم کردم تو بگو ببین گفتم خب ببین
اما بهم برخورد یعنی قسم جون من مهم نیست؟ الانم بهم گفت من علاقه دارم نمیتونم بازی های بعدی رو نبینم اون قسم جون منو خورده اونوقت من باید اجازه بدم؟
شما جای من باشید چیکار میکنید؟ و این که چطور با خودتون کنار میآید که قسم جون شما که حامله اید رو الکی خورده؟