من یماهه دیگ زایمانمه بخدا چون خونه مامانم اینا دور بود یه شهر دیگ هس نخواستم شوهرمو ب حال خودش رها کنم برم کارای خونه رو بزور انجام میدم چون خیلی سنگین شدم برام خیلیییی سخته دیروز خونه رو از ته تمیز کردم شبم رفتم حموم ک راحت بخوابم الان توروخدا من حقمه تو این ساعت بیان خونه و منو بیدار کنن آخه چون مادرشوهرم کلید خونمونو دارع با یه لشکر بچه ک نوه هاش میشن ریختن خونمون بیدارم کردن یکم اعصابمو بهم زدن رفتن آخه یکی نیس بگه صب ب این زودی چی ازم میخوای
پز.زیر.پوستی# اسی الان ناراحته نیاز نیست اینو بگی بیشتر اعصابش خورد بشه گل من
پزش زیر گوشت رفت پوست که جای خود داره
چـادر من!!! ❤️❤️تــو بــامـن بـزرگ شدی!🙆♀️درتـمام لحظات زندگی ام همرام بـودیـ با من زیر باران ☔🌧️🌀ماندی و خیس شدی با من قد کشیدی تغییر کردی با من زیر افتاب گرمت شد.. .من یک محجبه ام برایم از سختی هایش بهانه بیاور!😶ولی بدان حرفایت روی من اثر ندارد🙃من در این دنیا باحجاب بودنم را باهیچ چیز عوض نمی کنم😊😍❤️شاید از نظر بعضی ها زیبا نباشد 🤪ولی تمامم را به رخ هرکس و ناکسی نمی کشم 😎 "حجاب" مهر عنایت حق بر قامت فرشتگان زمین است ❤️🧡💛💚💙💙💜تاریخ هیچوقت فراموش نمیکنه اون روزه روبه روی ضریح امام رضا علیه السلام چادر سفید رو سرمنو قرآن بدست تو که از استرس یه آیه رو ده بار میخوندی ومنی که چشم دوخته بودم به گلای چادرو زبونم بند اومده بود. بلافاصله بعد گغتن بله بتو دستمو گرفتی و در گوشم گفتی.((تا اخر لحظه ای عمرت مال خودمی.... ومال خودم.. بعد از گذشتن این همه روزو ساعت این جمله ی تو هرشب میاد تو ذهنمو و گوشم انگار تازس و همین الان گفتی چون هیجوقت کم نزاشتی و نزدی زیز حرفت... من حاضرم بمیرم ولی یه روز بدون تو نمونم زندگی بدون تو مثل مردن از عطش و خورذن آب و سیر نشدنه... 💔خداایا هیچ کاری و.. هیچ کاری نمیتونه شکر گزاری منو بابت نعمتات نشون بعده پس خودت یجور حساب کن مهربونم💜❤️💔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حق داری منو جاریم تو یه اپارتمانیم دیشب مهمون داشت تمام خواهر برادراش بعد هر دفعه میان بچه هاشون با پسرش میفرسته خونه ما به بهانه بازی با پسرم خانم خودشو راحت میکنه دیرورفهمیدم ممهمون داره رفتم خونه مامانم باز آخر شب امدم اونا هنوز بودن بچه ها رو فرستادن بالا ملت ذره ای درک ندارن
حق داری منو جاریم تو یه اپارتمانیم دیشب مهمون داشت تمام خواهر برادراش بعد هر دفعه میان بچه هاشون با ...
فقط همینجور چیزا عصبیم میکنه😡 منم چون دیروز از ته خونه رو تمیز کرده بودم الان صب ب این زودی بچه ها بهم زدن منم ک نمیتونم زود ب زود تمیز کنم آخه یذره درک هم خوب چیزیه ک اینا ندارن بخدا