گاهی بحث میکنیم که کتکم میزنه بچه۱ ساله و نیمم میترسه و گریه میکنه با بغض میخوابه.نمیدونم چرا اینقد از من بدش میاد و بی حوصلس.میگه کاش بمیری من بمونم و بچم.یا بمیری برم یه زن دیگه بگیرم.میگه فقط بچم رو دوس دارم.واقعا هم بود و نبود من براش خیلی بی اهمیته.اگه یک هفته نبینتم دلش تنگ نمیشه.منم مجبورم مثل خیلی از زنهای امثالم.به پای بچم بسوزم و بسازم.چند روز دیگه تولدمه.اگه خواس تولد بگیره و ازین مسخره بازی ها چیکار کنم بچه ها؟چون واقعنی دوسم نداره و شدیدا رکیک ترین حرفا و تحقیرا میکنه بهم.و با کوچکترین حرفی مشت میزنه تو سرم یا بازوم و دندونشو فشار میده میگه لال شو.مثلا من پماد دستم تموم شده چندشبه میگم برو بگیر میگه خواسته هات تموم نمیشه و اسباب بازی بچمو سمتم پرت میکنه.منم تنها کاری که تونستم بکنم اشپزی رو تعطیل کردم.همش از بیرون میخرم یا میرم پیش مادرمینا.خودشم میگه یه سحر و افطار به من ندادی امسال