رفته بودم خونه عمم ی پارکی نزدیک خونشون بود پر پسر.با دخترعمم دزدکی رفتیم اون پارک اومدیم لایو بگیریم برا اینکه عمم نبینه بلاکش کردم. بعد لایو شوهرعمم تو خیابون رد شد ما رفتیم پشت درختا قایم شدیم بعدم یادم رفت عممو انبلاک کنم فرداش ی سوال درباره اینستا پرسید اومدم یادش بدم با اعتمادبنفس پیجشو رو موبایلم باز کردم دید بلاکه.
همین پریروز مادر بزرگ شوهر خواهرم فوت شد من شهرستانم بهش زنگ زدم تسلیت گفتم آخرش که اومدم گوشیو قطع کنم گفتم خوب خیلی خوشحال شدم خدانگهدار آخه لعنتی مردن خوشحالی داره ؟ کاش خفه میشدم با شوهر خواهرمم رودرباسی دارم
با دوستم رفته بودیم مسافرت من رفتم اشنباهی تو دسشویی مردونه دوستم منتظرم بود.منم بلند بلند از تو دسشویی داشتم ی قضیه ای رو تعریف میکردم چندتا پسر منتظر بودن ما بیایم بیرون هرچی دوستم میگفت حالا بیا بیرون بعدا تعریف میکنی من حرف گوش نمیدادم ک!
دختر عمم و پسر عمم باهم ازدواج كدرن،بعد اومدن خونمون من فك كنم ٨ سالم بود بعد فاطمه(دختر عمم زنه همين پسرعمم)گف واي انقد با موتور تند منو رسوند خونتون از ترس پريود شدم😂منم رفتم تو حال باصداي بلند گفتم حيدررر چهه كردييي فاطمه رو پريود كردييي😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂ينييييي تباهههه بودممممم
یه سری سر یه داستانی زنگ زدم از عمم شماره بابابزرگمو بگیرم واسم نفرستاد یهو دیدم زنگ زد به بابام گف شماره بابارو میخواد چیکار دخترت بابامم بهم گف شماره بابابزرگو میخوای چیکار گفتم عمس؟سریع زنگ زد بهت ؟ هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم گفتم حالم ازت به هم میخوره دیگ نمیخوام ریختتو ببینم بابامم هعی میگف خفه شو پدرسگ😂😂😂
يبارم همه خواب بودن همه ي خاندانمون(چون بينهايت زياديم بمون ميگن خاندان)بعد وفتم تو حياط يه چوب هم تو دستم بلند ميگفتم شهر در امن و امان است اسوده بخوابيد....هي تكرار كردم عمم يهو درو وا كرد ترسيدم گفتم عهههه حالا بياينن وسط(با گريه ميگفتم به خاطر شوك زياد جمامم دست خىدم نبود)با چوبي ك تو دستم بود ميزدم تو سرم ميگفتم حالا بياينن وسطططط(با گريه ميگفتماا چوبم ميزدم تو سرم)😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂هيچي دگ همه خاندان بلند شدن اومدن منو اروم كردن يني يادش ميوفتم آبيي ميشمم
موقع رقصیدن جیغ زدم چشامو بستم و جیغ زدم 😐
