سه تا جاری دارم باهم خواهرن، خونشون تو یه کوچه، همیشه خونه همن، باهم خونه تکونی، آشپزی، آرایشگاه ، همه چیشون باهمه، باهمم خیلی خوبن و هوای همو دارن،
اونوقت من شهر غریب تنهام، خیلی به زندگی و شادیشون حسره میبرم😐
بعضی موقعها دلم میخواد با یک برم بیرون حرف بزنم برم خرید ولی هیچکی نیست ، همش اونا میان جلوچشمم😕
آخه خیلی خوشن😕
نه عزیزم حسود نیستی
فقط تنهایی
ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن
سعی کن توام یه اکیپ درست کنی
من بودم میترکیدم حالا چرا هرسه تا باهم
ن عزیزم حسود نیستی منم غریبم اینجا.وقتی میشنوم یکی رفته خونه مامانش دلم میگیره گریه میکنم منم هیشیکو ندارم جایی برم اون بیاد من برم تنهام😢
همه تون توی یک شهرین؟. حسود نیستید حسرت می‌خورید
حسود که نه
ولی منم مثل توام
حتی از تو بدتر
خواهرم ندارم
منم تنهام دلم یه دوست میخواد
عزیزم حسود نیستی اونام چ نامردن خب میتونن تورم ببرن تو جمع خودشون . خواهر واقعی ان یا منظورت صمیمیتشونه
