بچه ها نمیدونم احساس میکنم جن زدم اخه یکبار جن زده شدم احساس میکنم از تنم نرفته جایی که رفتم بهم گف دراومده اما حالتا اولو ندارم فق همش حس میکنم رو هوام میرم جلو ایینه تنم میلرزه تکون میخوره خود به خود کسی که جن زدس میتونه ازدواج کنه؟یا جنه بختو میبنده
ببین بعد اینکه درش بیارن مریضی روحی میشی اذیتت میکنن من از طریق جادو وارد تنم شد
میدونم اگه وارد زندگی ی نفر بشن دیگه ولکنش نیستن ولی من باوجود همه اینا بازم میخوام باشون ارتباط برقرار کنم گفتم ک این ی جور کشش قوی و علاقه زیادم نسبت ب اجنس
نه عزیزم بختت بسته نمیشه مگه اینکه کسی بختتو بسته باشه و اینکه جن ی بار بیاد سراغ ادم هیچوقت نمیره شاید فقط ازت دور بشه من سه سال درگیرم هرراهی رفتم خوب نشدم 😫 شبا خیلی اذیتم میکنن
نه گلم دقیق نمیدونم کتاب بازکردن پیش یه اقایی میگفت همزادداره واسیب میزنه به زندگی مشترکش وگفت جادوجدایی کردن من گفتم دروغ میگن ولی جداشدم البته میگن کاری میکنه که زن وشوهروقتی کنارهم هستن یکی مخصوصاطرف مقابل اذیت میشه وبطورعجیبی همسر من هرروزدست روم بلندمیکردحالابازم خدامیدونه شایددروغه...
من به دستان خداخیره شدم معجزه خواهد کرد🌹اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل الفرجهم 🌹 خدایادستاموبگیربه حضورت ودستای گرمت بیشتراز همیشه نیازدارم کمکم کن(تیکرآرزوم تموم شد ولی به آرزوم نرسیدم خداشکرت😔💔)
میشه برام توضیح بدی جن زدگی چجوره چه جوری اذیتت میکنن خیلی مشتاقم بدونم
ببین وختی وارد تنم شد احساس کردم گوشام کر شدن صدام تو دماغی شد حالم بد شد بدنم سست شد احساس میکنم هرچق صدا میکنم کسی صدامو نمیشنوه بد شد حالم تو دانشگا بودم زنگ زدم مادرم بیاد نمیتونستم راه برم خلاصه اومدم خونه پدرم بهم عسل واب داد گف ضاید ضعف کردی مادرم شک کرد گف طبیعی نیس حالش ما چون اصالتن عربیم عربا هم اکثریتشون اینکارن مادربزرگ وعمه هام وعموم همزاد دارن شک کردن بعد پدرم گف سنش کمه محاله اینارو داشته باشه خلاصه این حالت ولم کرد رف خرداد سال ۹۸ بود خرداد سال ۹۹ اواخرش بعد عید من شبا خاستم بخابم ترس شدیدی منو میگرف قفسه سینم یه روحی توش بود تاب میخورد حسش میکردم میرسید به بینیم بینیم بی حس میشد پاهام فلج شدن بیهوش میشدم خفم میکرد هیچی نمیخوردم بعد نیم ساعت ول میکرد این حالات هرشب تکرار میشد بار اخر دسام کج شدن روحت بالا پایین میشد جالت بد میشد جن کوتاهه هی میرف یه جایی از تنت یه روز دختر عمم میاد خونمون قرانو باز میکنه که استخاره بگیره واسم من زبونم بسته میشه ویه زبون مردونه حرف میزنه اینجا دیگه معلوم شد جنه اذیتم میکرد نه شبب داشتم نه روز از ترس میمیردم خیلی جاها رفتم واس دراوردنش اما نشد کتکم میزدن میسوزوندنم موهامو میکشیدم میزاشتن فق جیغ بزنم دسو پام همیجوری حرکت میکردن اختیار بدنم از دسم رفت بیچاره شدم وختی هم که دراومد رفتم پیش یه سیدی از راه دور سوزوندش ومن بدنم تکون میخورد عین اینایی که داشتن جون میکندن بالا اوردم حالم بهتر شد اما روزا بعدش بیماری روحی بدی گرفتم خیلی بد از خود جن بدتر هرشب بیمارستان بودم
نه عزیزم بختت بسته نمیشه مگه اینکه کسی بختتو بسته باشه و اینکه جن ی بار بیاد سراغ ادم هیچوقت نمیره ش ...
میدونی به هرکی زنگ میزدن میگفتی داری واست جادو اومده درنیومده یه بار دیگع برو پیشش به سیده زنگ میزدم میگفت نداری من جاییه خوبی رفتم تو شوشتر بود خوزستان