2777
2789
عنوان

حالم خیلی بدِ

69 بازدید | 9 پست

حدود چهل روز از زایمانم میگذره و هنوز نتونستم با اسم بچه م کنار بیام ، خیلی برام سخت گذشت ، خیلی برام گرون تموم شد که شوهرم اصلا واسه اسم نظری از من نخواست ، دید که واسه زایمان به مرگ افتادم ولی خودش رفت یه اسم گذاشت . حتی نمی‌ذاره که چیزی که خودم دوست دارم صداش کنم ،از الان هم بهم گفت که اسم بچه های بعدی رو فلان و فلان میذارم ، ذره ای براش نظر من مهم نیست ،کمکم کنین که من چی کار کنم .

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تنها راهش سیاسته

خودتو بزن به مظلومیتو من عاشقتم و بوس و....

ببخشیدا ولی خرش کن

آن دو تا چشمان تو هی خودنمایی میکند ! لشکر موهای تو کشور گشایی میکند ؛ نقش زیبا بودنت را خوب ایفا میکنی، با نمایش نامه ات در شهر غوغا میکنی ، من هوای ابریم جانا تو باران منی،کافه دنج همان رو به خیابان منی❤❤

اسمش چیه ؟ خودت چی دوست داشتی ؟

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….
اسمش حسن هست . من هامون یا مانی دوست داشتم ، اسم بعدی هارو هم حسین و احسان انتخاب کرده. هیچ روشی هم ...



حسین و احسان قشنگه و من میپسندم 

ولی من حسن رو دوست ندارم

نمیدونم چجوری راهنماییت بکنم

آن دو تا چشمان تو هی خودنمایی میکند ! لشکر موهای تو کشور گشایی میکند ؛ نقش زیبا بودنت را خوب ایفا میکنی، با نمایش نامه ات در شهر غوغا میکنی ، من هوای ابریم جانا تو باران منی،کافه دنج همان رو به خیابان منی❤❤

آخه مگه من زن همسایه م که فقط بهم اطلاع میده ، توی این چهل روز بیشتر از پنج دقیقه بغلش نکرده ، حوصله گریه ها و بد آرومی هاش هم نداره ، وقت هایی که کار دارم و میگم چند دقیقه مواظبش باش اگر گریه کنه یکم گهواره شو تکون میده اگر آروم نشد بغلش می‌کنه اگر آروم نشد میذاردش تو گهواره میگه گریه کنه تا خسته بشه . هزار بار هم گفته من بچه نمی‌خوام فقط به خاطر اینکه وقتی پیر شدم و دلم بچه میخواد و دوست دارم دورم شلوغ باشه الان بچه دارشدیم.

عزیزم من اگه جات بودم اون اسمی که خودم دوست داشتم صداش میکردم . میخواد یه هفته اخم و تخم کنه بعد حساب کار دستش میاد حداقل برای بچه ی بعدی نظرت رو بخواد . بگو تو که اسمشو گذاشتی . من اختیار صدا کردنش هم ندارم ؟ عجبا

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته