امروز برام زنگیده از زمین و زمان حرفید بعد میگه فلانی میخاد بره سزارین چون لاغره نمیتونه
خییلی لاغره مث خواهرت😐😐😐😐ینی اون لحظه دلم میخاس دسسس بندازم دهنشو جر بدما
ولی بزرگواری کردم چیزی نگفتم بهش
کلا نمیزنگم براش خودش میزنگه چنوقت یبار
خواهرم مینوره یخرده لاغره
زیاد لاغر نیستا در حد مثلا قد ۱۶۵وزن۵۰
بعد این برام زر زر میکنه
چرا بعضیا انقد بیشعورن