2777
2789
رفتنت تلخ ترین حادثه ی عمرم بود  غم این حادثه اینگونه زمین گیرم کرد غزلبانو#  


بخشیده‌ام، شما هم اگر بخواهید می‌توانید ببخشید؛ آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخی‌ها را به دوش بکشد.



 #نیمه‌_تاریک_ماه

 #هوشنگ_گلشیری

دختر که شاعر باشد غذا می سوزد ظرف ها نشسته می مانند لباس ها گم می شوند اما خانه حتما گرم خواه ...

سپاس از انتخاب های زیباتون 


من دختر شاعر شده ی اهل همین شهر 

مثل همه بر من غم یک عشق اثر داشت 

غیر از غم آن عشق که افتاده به جانم 

شاعر شدنم علت زیبای دگر داشت 

....


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سپاس از انتخاب های زیباتون  من دختر شاعر شده ی اهل همین شهر  مثل همه بر من غم یک عشق ...

‌‌

گیسو بتکان دختر زیبای غزل ها

آب از سر من رفته و دیگر چه حجابی؟


• حمید چشم آور


‌‌ ‌ گیسو بتکان دختر زیبای غزل ها آب از سر من رفته و دیگر چه حجابی؟ • حمید چشم آور

پر از فصل زمستان بودم اما، شدی یک اتفاق سبز در من

به تابستان آغوش تو سوگند، که مهرت ماه فروردین شعر است


غزلبانو‌#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
پر از فصل زمستان بودم اما، شدی یک اتفاق سبز در من به تابستان آغوش تو سوگند، که مهرت ماه فروردین شعر ...


از روی مهر با من دلخسته یار شو

پاییز کوچه‌های دلم را بهار شو


 سلمان هراتی

از روی مهر با من دلخسته یار شو پاییز کوچه‌های دلم را بهار شو  سلمان هراتی

سخت است که من باشم و اما تو نباشی

آنجا ز تو سرشار و در اینجا تو نباشی

امروز پر از ترسم و آرام ندارم

آشوبم از این فکر که فردا تو نباشی


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
سخت است که من باشم و اما تو نباشی آنجا ز تو سرشار و در اینجا تو نباشی امروز پر از ترسم و آرام ندار ...


نگفته ایم و ندانی که چیست در دل ما

کفایت است بدانی که بی تو آشوب است


#صادق_علیزاده

نگفته ایم و ندانی که چیست در دل ما کفایت است بدانی که بی تو آشوب است #صادق_علیزاده

تا تو این‌جا کنار من باشی، بی‌خیال هر آن‌چه بود و گذشت

بی‌خیالم چرا که با تو رفیق، عشق یک اتفاق مطلوب است


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
تا تو این‌جا کنار من باشی، بی‌خیال هر آن‌چه بود و گذشت بی‌خیالم چرا که با تو رفیق، عشق یک اتفاق مطل ...


این عصرهای پاییزی

عجیب بوی نفس‌های تو را می‌دهد،

گویی تو اتفاق می‌افتی و 

من دچار می‌شوم.

تمام من دارد تو می‌شود؛

باور ‌میکنی؟


#محمدعلی_بهمنی

[QUOTE=177841364]این عصرهای پاییزی عجیب بوی نفس‌های تو را می‌دهد، گویی تو اتفاق می‌افتی و  من دچار می‌شوم. ت ...[/QUOTE


این‌قدر نمک بر جگر زخم مپاشان

اندازه‌ی یک آه توان در بدنم نیست

این‌گونه به من پشت نکن دشمن جانم

حسی که بخواهم به تو خنجر بزنم نیست


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
[QUOTE=177841364]این عصرهای پاییزی عجیب بوی نفس‌های تو را می‌دهد، گویی تو اتفاق می‌افتی و  من د ...


ختم کلامِ دوست داشتن فقط اونجا که

جناب مولانا میگه:

من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم...

ختم کلامِ دوست داشتن فقط اونجا که جناب مولانا میگه: من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم...

هزاران حرف ناگفته، تو آرام و من آشفته

کنار هم ، ولی مابین‌مان دیوار می‌بینم


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
هزاران حرف ناگفته، تو آرام و من آشفته کنار هم ، ولی مابین‌مان دیوار می‌بینم غزلبانو#  


تنها نه من آشفته ی آن زلف درازم


دیوانه چو من هست در این سلسله بسیار...



#قابل_ایروانی

تنها نه من آشفته ی آن زلف درازم دیوانه چو من هست در این سلسله بسیار... #قابل_ایروانی

وقتی که زدم قید همه حرف و حواشی

گفتم که تو هم تا ته این حادثه باشی

من مرد سفر خواسته بودم، نه شبیه ت

دائم پی درجا زدن و عیب­تراشی

سخت است ببینم عوضِ مرهم و دارو

این‌گونه نمک بر جگر زخم بپاشی

یک لحظه سپردم دل خود را به تو افسوس

یک عمر منم با دل خون و متلاشی

از من فقط احساس غزل مانده، مبادا

آئینه‌ی احساس مرا هم بخراشی


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
وقتی که زدم قید همه حرف و حواشی گفتم که تو هم تا ته این حادثه باشی من مرد سفر خواسته بودم، نه شبیه ...


هرچه بیش تر می گریزم،

به تو نزدیک تر می شوم

هر چه رو برمی گردانم!

تو را بیش تر می بینم...

جزیره ای هستم در آب های شیدایی

از همه سو به تو محدودم...

هزار و یک آینه،

تصویرت را می چرخانند...

از توووو، آغــــــــاز می شوم...

در توووو، پایـــــان می گیرم ...



#عمران_صلاحی

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز