درود عزیزم 🌷
بله دو دوره استفاده کردم طولانی بود زمانش ولی کم کم کنار گذاشتم البته زیر نظر دکتر .الان یادم نیست نوع داروها
الان عالی هستم البته بیشتر با کمک خودم
گاهی که استرس بگیرم پروپرانول استفاده میکنم اونم شاید سالی یکی دو بار
سلام رویا جان.خوبین دلتنگتون بودم. خداروشکر که دوباره به سایت سر زدین.خداروشکر نسبت به سه ماه قبل خیلیی بهترم و یه مقدار دیگه مونده که باید مثل شما خودم به خودم کمک کنم.ممنون از راهنمایییتون.مثل همیشه عالی🌹🌹😘😘😍
درود گلم 🌷
خیلی کلی گفتی برای حل این مشکل که ساده هم نیست
باید رفتار و نوع زندگی شما رو در نظر گرفت
مشاوره حضوری لازمه
در خانه هم شما باید براش الگو باشید و بدون تذکر و ایراد گیری راهنما باشید براش
بحث ها رو به دعوا نکشیدو سریع قطعش کن و از راه گفتگو با استفاده از کلمات محبت آمیز کم کم عادت توهین کردن رو از سرش بنداز
اینم بگم پروسه طولانی لازمه
رویاجون خوشحالم شمارو در سایت فعال میبینم 😍😍😍
درود عزیزم 🌷
باتوجه به سن شوهرتون تنها انجام راه کار توسط شما برای قهر نکردن شوهرت کافی نیست زیرا علت اصلی هنوز رفع نشده
علت قهر های مکرر ، احساس بی توجهی از سوی شما و حس مورد قبول نبودن از سوی بچه ها هست
البته شاید شما حق داشته باشید و رفتار شوهرتون رو نپذیرید
ولی به عنوان عضو خانواده و نقش مهم پدر بودن باید قسمتی رو پذیرا باشید و اینو به بچه ها هم یاد بدید
سیاست خاصی رو باید اجرا کنید هم شما و هم بچه های شما
تا این حس از بین بره اون موقع شوهرتون ملایمتر میشه و قهرش هم میزاره کنار
یک فایل صوتی براتون تهیه میکنم و همین پست رو ریپلای میکنم و براتون میفرستم امیدوارم مشکلتون حل بشه
سلام بانو
تازه تاپیکتونو پیدا کردم و داستان زندگیتونو خوندم باعث افتخاره که آنقدر خوب زندگیتونو مدیریت کردین
ممنون میشم به منم کمک کنید
منم مثل خیلی های دیگه درگیر مشکلات ریز و درشت هستم رفتار های عذاب آور خانواده همسرم و ... تا حدی تونستم مدیریت کنم ولی بزرگترین مشکلم سرد بودن همسرمه اصلا اهل محبت کرد و حرفهای عاشقانه و . نیست خیلی سرده
همیشه من باید پیشقدم بشم
توی جمع مخصوصا در مقابل خونواده خودش اصلا هوای منو نداره و با سکوتش اجازه هر حرف و رفتاری رو به خونوادش میده
کلا آدم درونگرا و به شدت کم حرفیه ساعت کاریش از ۷ صبح تا ۹ شبه و وقتی میاد خونه همش تو گوشیه
هیچ تفریحی نداریم هیچ سرگرمی هم به ذهنم نمیرسه تا شب که اومد نره تو گوشی.. منم از تنهایی و بی توجهیش به گوشی پناه میبرم و اصلا از این شرایط راضی نیستم.
درود عزیزم
متاسفانه نتوستم اون فایل رو تهیه کنم و بفرستم
ولی اصلیت رو براتون میزارم
اون سیاست داشتن خودتون هست
در خانه و بیرون در جمع حرف ها و نظرات شوهرتون رو تایید کنید حتی اگه باهاش موافق نباشید
مخالف در تنهایی و با کلمات محبت آمیز بیان شود
در ابتدا شروع رفع سختگیری شوهرتون از هر پنج تا خواسته یکی را با دلایل منطقی انجام ندید یا به بعد موکول کنید
و در دراز مدت بیشتر کنید
در کنارش تنهایی با شوهرتون گفتگو کنید
هنگام گفتگو براش میوه پوست بگیر
دستشو بگیر گاهی نوازشش کن فاصله کم داشته باش باهاش
و بعد خواسته خودتو مطرح کن
بهش بگو این سختگیری ها لذت زندگی کودکانه و نوجوانی در کنار پدر و مادر رو از بچه میگیره
بگو البته من با نظم موافقم و کنار تو هستم تا بچه ها با نظم و مسئولیت بار بیان
احترام و توجه های ریز بسیار بسیار تاثیر دارن
از طرفی دخترتون رو آماده انجام سیاست خاص کنید
دخترتون از پدرش تعریف کنه بغلش کنه و بوسش کنه
مرتب بابایی بابایی کنه دل باباشو ببره 😅
پدرها عاشق دختراشون هستن
از پدرش درخواست خوراکی کنه براش بخره و دخترتون کلی ذوق کنه وقتی میاد بره استقبال پدرش
بعد از مدتی متوجه تغییر رفتار پدرش خواهد شد
اون موقع خواستهای خودشو با محبت و لوس کردن خودش بیان کنه
مثلا بابا من در طول هفته هر چی بگی انجام میدم روی چشمم
ولی جمعه ها همه چی تعطیل و استراحت باشه خواهش میکنم
تازه جمعه ها برات کیک خوشمزه درست میکنم....
امیدوارم دستت اومده باشه که چکار کنید و موفق بشید 🌷
دقیقا همینو بهش میگم. میگم صبح برو شب بیا تنها باش ولی نمیتونم چند روز رو قبول کنم. میگه با یه روز نمیشه و در مقابل آزادی بیشتری که خدش داره میگه من مردم میگم هیچ فرقی نداریم با هم. آخرش بحثمون به قهر کردنش ختم میشه نمیدونم دیگه چیکار باید بکنم بیخیال بشه
سلام رویای عزیز
من دو ساله ازدواج کردم همسرم تک پسر و عزیز درودونه خانواده اش هست اوایل خیلی لوس و یه دنده و لجباز بود خیلی سعی کردم کمی اخلاقشو تغییر بدم و تاحدودی موفق شدم
خواهرش خیلی دخالت میکنه تو زندگیم و من اجازه اینو بهش ندادم
و به شوهرم فهموندم تصمیمات زندگی رو باید دوتایی بگیریم نه اینکه خواهرش دخالت کنه و اونم قبول کرد
من مدتی هست زایمان کردم یکم زایمان سختی داشتم و امور خانه از دستم خارج شد و خواهرشوهرم هرچی تو این دو سال که نتونست دخالت کنه تو این دوماه دخالت کرد
انگار شوهرمو برگردونده به تنظیمات کارخونه اخلاقای قدیمش دوباره برگشتن
خواهرشوهرم وضع مالی خوبی داره ولی اصلا دلش نمیخاد ما پیشرفت کنیم
ما خونه پدرم زندگی میکنیم چند بار خاستم مستقل خونه بگیریم با دخالت های ایشون شوهرم منصرف شد
من با وجود زایمان و بچه داری و شب بیداری خیلی کلافه ام رفتارای گذشته شوهرم به اینا اضافه شده از خودم بریدم بنظرت چطور خودمو تقویت کنم و رفتار خواهرشوهرم رو از ذهن همسرم پاک کنم
اینم بگم بعد زایمانم شوهرم هفته ای دو سه بار میرن خونه خواهرشون بدون من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
