2777
2789
عنوان

تجربه رویایی 2

| مشاهده متن کامل بحث + 134509 بازدید | 985 پست
درود عزیزم  متاسفانه نتوستم اون فایل رو تهیه کنم و بفرستم  ولی اصلیت رو براتون میزارم&nb ...

رویابانومن هفته ای یکی دوبارمیام چک میکنم ببینم فعال هستیدیانه🥲الان اومدم دیدم پیام گذاشتیدخیلی خوشحال شدم😍

سلام رویا جان

زندگی سرشار از موفقیت را برای شما آرزومندم. در رابطه با مشکلی که من دارم که بیشترش به خاطر اشتباهات، تصمیمات عجولانه و شرایط بد زندگیم بوده که تصمیمات عجولانه من نشات گرفته از شرایط بد زندگی من بوده و ضربه های بدی خوردم. اما از آنجا که من دختری هستم که در منطقه خیلی کوچکی زندگی می کنم می ترسم اگر اینجا پیام بذارم کسی منو بشناسه. آیا امکانش هست که در پیوی برای شما پیام ارسال کنم؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام رویا جون خوبی؟ عزیزم میشه یکم راهنماییم کنی من نزدیک چند ساله که تو یه ساختمون با خانواده شوهرم زندگی میکنم .خیلی دوست دارم مستقل شم اما احساس میکنم اگه جدا شم شاید نتونم از پس زندگیم بربیام در صورتی که همیشه کارهامو خودم انجام میدم ولی درکل شخصیت وابسته ای دارم واس همین اینطوری ام .چکار کنم وابسته و مهر طلب نباشم ؟یجورایی به این خونه دل بستم با اینکه خیلی مشکلات توش داشتم



دقیقا همینو بهش میگم. میگم صبح برو شب بیا تنها باش ولی نمیتونم چند روز رو قبول کنم. میگه با یه روز ن ...

ببین عزیزم مهم اینه که روی حرفت بمونی و اونم گوش بده 

ولی نکته اش اینه تو خودت نزاری به قهر بکشه 

بحث رو شروع کرد با شوخی یا خنده تمومش کن یا حرف رو عوض کن 

حالا اگه تو خودش رقت تو عادی باش و مثل معمول ادامه بده 

کم کم راه میاد یا اینکه اجازه میده شما هم تنها بری 

ولی باید بهش فرصت بدی تا کنار بیاد با این قضیه

چون این فکر خراب سالها باهاش بوده و موروثی هست پس طول میکشه عوض بشه 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

سلام رویای عزیزم،خواهش میکنم اگه ممکنه جوابمو بده

من دختر ۱۹ساله ای هستم و همسرم ۲۷ساله،تقریبا از ۱۵سالگی با همسرم در ارتباط بودیم و پیشنهاد این ارتباط از طرف من بود چون همسرم پسرعموم هست و اون منو نمیخواست ولی اتفاقاتی افتاد از طرف من که به قول خودش مجبور شد باهام ازدواج کنه،چون من خیلی بهش علاقه داشتم،از وقتی هم ازدواج کردیم خیلی بهم توجه میکنه،محبت میکنه،اصلا خسیس نیست و اهل خیانت نیست،اما همه رفتار هاش دقیقا مثل چندسال پیش همسر شماست،به اضافه اینکه خیلی به حرف مامانش گوش میکنه و بددهنه و دست بزن داره،من واقعا خسته شدم ازش سرد شدم اما هنوزم وابسته ش هستم،اگه ممکنه راهی جلوی پام بزارید بخدا من شرایط مشاوره رفتن ندارم چون اصلا نمیزاره بیرون برم،گوشیمم چک میکنه 

خدایا یادمه وقتی این کاربری رو زدم ۱۶ ساله م بود اونقدری اعتقادم قوی بود که اومدم اینجا درمورد چله یاسین میپرسیدم برای اینکه کار پیدا کنه و بتونیم ازدواج کنیم،خدایا یادته چطوری با معجزه نامزد کردیم..یادته اولش اون اصلا نمیخواست ولی خود به خود همه چی دست به دست هم داد تا ما ازدواج کنیم؟من هنوز همون دختر کوچولوی ۱۶ساله ام که بزاش معجزه کردی،منو میبینی؟میشه زندگی ما دوتا رو ام پر از عشق و آرامش کنی؟خدایا خستم،کی به جز تو میتونه کمکم کنه؟اینجا و همجا منو قضاوت میکنن که توواز بچگی دنبال شوهر بودی،خدا تو که تو دل من بودی،دیدی چی به سرم اومد تا به اینجا رسیدم،خدایا من چندساله منتظرم تو معجزه کنی برای رابطه م لطفا نور رو بهم نشون بده🪐🙂💙شما نی نی سایتی ها جای خواهر های نداشته ی منید❤همیشه و تو هر شرایطی. کنارم بودید و با وجود شما احساس تنهایی نکردم،ندیده دوستتون دارم دوستای خوش قلبم💛

سلام رویا جان ممنون بابت تاپیکت..  اگر ممکنه منو راهنمایی کن.. من همسایه ی مادرشوهرم هستم. اولا ک همسایه شدیم انتظار داشتن من هروز برم کارهای مادرشوهرمو انجام بدم و من زیر بار نرفتم. الان هر مهمونی میاد خونش منم باید دعوت کنمش و گاها خواهرشوهرا هم خونه مادرشوهرم هستن همزمان با مهمون میان خونم. اینکه مهمون بیاد خونم چیز بدی نیست اما اینکه مهمون خودش، تصمیم میگیره کی بیاد خونم خیلی رو مخه.  بگذریم...


عمه شوهرم یک هفته ست اومده خونه مادرشوهرم و من شب اولی ک اومد رفتم سر زدم و فردا شبش، هم دعوت کردمشون ب همراه خانواده شوهر و خواهرشوهری ک اونجا بود با بچش،  و بعد از اون دیگه نرفتم خونه مادرشوهرم تا امروز که میشه ۵ روز،  حالا عصری، شوهرم اومده میگه مامانم میگه چرا زنت نمیاد سر بزنه و...  منم خیییلی ناراحت شدم چون شوهرم با مادرش موافق بود و میگفت هر ۲_۳روز یک بار برو سر بزن  و نحوه گفتنش و دستوری گفتنش ناراحتم کرد و گفتم خودت مگه هر ۲_۳روز ب مادر من سر میزنی!؟(منزل مادر من هم خیلی نزدیکه و پدرم فوت شدن و خیلی بیشتر نیاز دارن ب سر زدن) و....  خلاصه اون گفت من گفتم  و شد دعوا


خلاصه مطلب اینه ک مادرشوهرم اخیرا منو با حرفش خیلی رنجوند(من اوایل ازدواجم در اثر خوردن قرص اورژانسی یه بارداری خارج رحمی داشتم و منجر به عمل شد اما آسیب جدی ب من وارد نشد و بعد از اون فعلا اقدام نکردیم برای بچه و ۴سال از عروسیم میگذره)اخیرا مادرشوهرم بهم گفت اگ بچت نمیشه برو درمان کن و این درصورتیه ک ما خودمون فعلا اقدام نکردیم و عمش، هم چند باری ناراحتم کرده و... دوس نداشتم برم. دلم ازشون شکسته..  منم نرفتم و شوهرم میگفت تو خانوادت تلافی میکنم و...  درصورتی ک نسبت ب فامیلای من خیلی حواسش جمع هست کار اضافی برا کسی نمیکنه(من شب اول سر زدم و فرداشبش هم عمشو دعوت کردم اما اینا انتظار سر زدن بیشتر دارن)


کلی ب هم بی احترامی کردیم و من گریه کردم


حالم خوش نیست از بس، گریه کردم ک چرا باید ب حرف مادرش، گوش بده بیاد ب من بگه..  من معمولا هفته ای میرم سر میزنم..  اونایی ک همسایه اید چیکار میکنید؟؟؟؟

سلام رویا جان ممنون بابت تاپیکت..  اگر ممکنه منو راهنمایی کن.. من همسایه ی مادرشوهرم هستم. اولا ...

بااجازه ی رویاجون جواب میدم

به نظرم همسرت اومدگله کردبایدمیگفتی فرصت نکردم یه کم قربون صدقش میرفتی بعدوقتی شرایط مناسی بود تویه موقعیت خوب مزگفتی توقع بیجاییه.به نظرم نبایدمیذاشتی اونجادعوامیشد.بروتوتیم شوهرت

۲۰ سالمه  دوسال عقد بودیم الآنم دوساله که خونه خودمونیم

درود عزیزم 

خب شوهر درون‌گرا و کم حرف یکم سخته که با خودت همراهش کنی و غالبا هم از بیان محبت و کلمات عاشقانه  عاجز هستن و در طول زندگی بایک فرد برون گرا شاید کمی بهتر بشن مخصوصا که شما دو سال از زندگی مشترکتون میگذره و وقت دارید هنوز

پس اول بپذیر که چنین شخصیتی داره 

دوم ساعات زمانی زیاد کاری هست این خیلی مهمه که شما از چه روشی وارد بشی که اثر کنه 

مطمئنا شلوغ کاری یا کارهای هیجانی مناسب شوهرت نیست چون خسته هست و استقبال نمیکنه 

برای نتیجه گرفتن صبر زیاد لازمه و خسته نشدن 

شما باید نوع ارتباط گرفتن رو بلد باشید یعنی مناسب با حال اون موقع شوهرت .باید از این طریق کم کم ب بودن و حس کردن خودت عادتش بدی اونم با دادن حس آرامش و امنیت عاطفی

مثلا یه نوشیدنی خنک آماده کن یا هر چیزی که میدونی دوست داره 

حتما به استقبالش برو و یه لمس کوتاه تاکید می‌کنم کوتاه داشته باش 

اگه وسیله ای داره ازش بگیر 

وقتی نشست و گوشی دستش گرفت شما وانمود کن اصلا ندیدی نوشیدنی بیار براش حالشو بپرس کوتاه 

بلند حرف زدن و شوخی های پرتحرک در زمان خستگی ممنوع

بعدش بهش نزدیک شو دیدی خسته هست قربون صدقش برو بعدم به بهانه ماساژ آروم ، کنارش باش 

این یه مدل کنار همسر بودن بدون غر زدن هست

اگه هر روز ادامه بدی عادت میکنه و کم کم از تایم دست گرفتن گوشی میزنه 

حتی کلیپ خنده دار و جالب از گوشی خودت بهش نشون بده اینجوری میتونی کنارش بشینی اول با گوشی کنارش باش 

پیام‌های عاشقانه بفرست و...

من یه قانون طلایی دارم که هر وقت بخوام مورد یا چیزی رو تغییر بدم هیچگاه اون مورد خاص رو بیان نمیکنم و جز ایرادهای رفتاری همسرم اعلامش نمیکنم .گله ای نمیکنم ولی طوری پاکش میکنم که انگاری از قبل نبوده 


من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

سلام رویا جون.امیدوارم که حال دلتون عالی باشه.من سعی کردم روی خودم خیلی کار کنم و تا حد زیادی حسادت و یه سری چیزها رو از بین بردم ولی میبینم هنوز تا حدی کینه رو دارم چه جوری میتونم کامل از بین ببرم.ممنون میشم جواب بدین🌷🌷

سلام رویا جون.امیدوارم که حال دلتون عالی باشه.من سعی کردم روی خودم خیلی کار کنم و تا حد زیادی حسادت ...

درود عزیزم 

کینه داشتن مثل دشمنی کردن با قلب خودت هست 

وقتی بدونی که با کینه داشتن فقط به خودت آسیب میزنی نه اون شخص خطا کار که الان داره راحت بازم به کاراش ادامه میده فکر نکنم به نگه داشتن این کینه در قلبت راغب باشی 

ببین جای کینه در بدن ما درست درقلب هست پس شما باید اول مواظب خودت و قلبت باشی 

حالا وقتی اومد چجور بیرونش کنیم 

هنگام ورود صبر کن بزار کمی بگذره بعد کم کم شروع کن 

وقتی کینه داشته باشی طرف هم کاملا متوجه میشه وقتی دوباره شما رو ببینه و خوشحال میشه که موفق شده 

پس در درجه اول باید به شخض صدمه زده بفهمونی نتونسته موفق بشه 

شما باید مثل قبل رفتار کنی حالا نه بغل و روبوسی و صمیمیت ولی احترام معمولی داشته باش همراه با لبخند همیشگی 

شاید بگی این کار که فقط برای اون طرف هست ولی دل من چی ؟

ولی باید بگم این تمرین به مرور زمان در باطن شما هم نفوذ میکنه و جز رفتارت میشه و میتونی کینه رو از دلت هم پاک کنی 

دوم اگه صدمه دیدی و کینه گرفتی بعد از گذران غم و ناراحتی و حتی خو استی گریه ....

شروع کن با خدای خودت درد دل کن و برای طرف جای نفرین دعا کن به راه درست و رفتار مناسب رو پیدا کنه و خیلی چیزهای خوب بخواه 

اینم باز در دل خودت نفوذ پیدا میکنه و کم کم قوی میشی 

من چند نفر رو که از منم بزرگتر بودن رو با این روش و داشتن آرامش وادار کردم بهم احترام بزارن و دس از کاراشون برداشتن 

من به این واقعیت و باور رسیدم و لمسش کردم که اگه کینه رو از خودت دور کنی و آرامش روبزاری جاش دیگه هیچ کسی نمیتونه شما رو برنجونه اونجوری که دلت و قلبت بیمار بشه     ❤️👌👌


من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792