درود عزیزم 💖💖
بله بخشیدم ولی دیگه اعتماد ندارم بهش
برخلاف حرفا و تهمت ها و کارشکنیهایی که کرد بخشیدمش فقط بخاطر اینکه پدر هست به اندازه حرمت یک پدر
الان چند ساله که رفت و آمد رو قطع کردم
شاید باورتون نشه اینقدر ضربه زدن بهم که مجبور شدم به پسرم و دخترم هشدار بدم که متاسفانه از خانواده من دور بمونن و اعتماد نکنن
حالا چطور تونستم ببخشم ؟
احساسم رو نسبت به آدما تغییر دادم چون دریافتم هر شخصی که به دیگران آسیب بزنه در گذشته کمبودها و ضربه هایی خورده که الان اینجوریه حالا برخی از اونا روششان رو عوض میکنن و تصمیم میگیرن چون خودشون آزار دیدن مواظب باشن دیگران اذیت نشن ولی تعداد بیشتری به رفتارهای ناهنجار رو میارن
پس ذاتن خودشون مقصر نبودن در نیمی از این ناهنجاریها پس من هم پذیرفتم و راحت بخشیدم
✔✔✔این مدل فکر کردن در مورد همه افراد که باهاشون برخورد دارید جوابگو هست 👌👌
دوم وقتی قلبم میشکست یاد گرفته بودم با خدا درد و دل کنم و بعد باهاش یه معامله میکنم میگم خدایا من میگذرم از اون شخص ولی بجاش قلبم رو درمان کن و منو مثلا تو فلان کار موفق کن ...
دوست عزیز من هیچ وقت بدون جواب از طرف خدا نموندم
و سوم همیشه جای نفرین و آه .. شده هر روز دعا میکنم همه افراد خانوادم و خانواده شوهرم حال خوب ...برکت و مال زیاد ...وموفقیت نسیبشون بشه
یه روز پسرم ازم پرسید مامان چرا در حق همه حتی اونایی که بهت بدی کردن این دعا رو میکنی؟و چرا هیچ وقت برای خودمون نمیگی...
بهش گفتم یکم به وضع زندگی خودمون از همون نظرها و زندگی اون اشخاص نگاه کن
کدوم مطابق دعای من شده ...؟یکم فکر کرد گفت زندگی خودمون ....
منم گفتم حالا فهمیدی چرا در حق دیگران این دعا ها رو میکنم ...
رمز کار من و اینکه این همه ریلکس هستم اعتماد به خدا هست و ایجاد حس مثبت بجای حس بد منفی و نفرین
موفق باشی دوست عزیز 💖💖