سلام میشه کمکم کنید میخوام طلاق بگیرم دیگه از دست خانواده بی فرهنگ شوهرمو بی محبتیاوخونسردیای خودش خسته شدم واقعا دیگه انگیزه ای برای ادامه ندارم فقط میترسم زندگی بعداز طلاق از تحمل این وضع سخت ترباشه
عجب درکت میکنم این اتفاقات سر منم داره میفته و اونم ازم انتظار داره چیزی نگم
خانوادم با ازدواج ما مخالف بودن چون همسرم مذهبی بود خودم قبول کردم تازه دارم میفهمم اختلاف طبقاتی و فرهنگی یعنی چی نمیدونم چجوری خلاص شم از این زندگی من واقعا شوهرمو بچمو دوست دارم اما نمیزارن زندگی کنیم واقعا نمیزارن
عجب درکت میکنم این اتفاقات سر منم داره میفته و اونم ازم انتظار داره چیزی نگم
میگه فعلا داریم یه جا زندگی میکنیم و این حرفا رو باهم نداریم میگم پس چجوریه یه جوراب برا بچه ما نگرفتن تو یکسال ولی وسایل ما برا اونام هست این فقط یه قسمتشه اونقدر بلا سرم آوردن که که دیگه واگذارشون کردم به خدا
خانوادم با ازدواج ما مخالف بودن چون همسرم مذهبی بود خودم قبول کردم تازه دارم میفهمم اختلاف طبقاتی و ...
دقیقا عزیزم
حالا خانواده شوهرم خیلی درک میکنن ولی خب کلا خانواده من یه جوره اونا یه جور دیگه با اینکه عقاید قبل از ازدواجم دقیقا مث همسرم و خانواده ش بود و هست و خودم مشکلی ندارم ولی از بودن خانواده ام (منظورم نه کل خانوادم البته) بین خانواده همسرم معذب اصلا مث هم نیستن خیلی سخته اگه این چیزا رو میدونستم اصلا محال بود ازدواج کنم با شوهرم