پنج سالم بود خوشمزگیم گل کرده بود رفتم شلوارک خواهر دوقلوم رو برداشتم و کردم داخل شلوارم😑بعدش رفتم به داداشم گفتم نگاه من دستشویی کردم اونم به مامانم گفت:)
یادمه از ترس واقعا دستشویی کردم خودم باورم نمیشد😑😂
ازون بچه های پشم ریزون بودم همش حرف قبرستونو مرگو خونو جن میزدم کل بچه های فامیل ازم میترسیدنو حساب میبردنو ازم اجازه میگرفتن تو بازیا و من باید تعیین میکردم چه بازی بکنیم و هرکس تو بازی چه مسولیتی داره و حتی اسم مستعارو تعداد بچشونو همرو من میگفتم و همینطور اسم بچه های خیالیشونو
وای خدا چقدر من ظالم بودم
کاربری برای دو نفره جهت اطلاع کاراگاه ها .و خانومی که بهم تهمت دروغ گویی میزنی مگه من تلپیک جنجالی میزنم نهایت تاپیکای این کاربری برای کنکور و روابط با همسره دیگه اینهمه تهمت و قضاوت برای چیه 😑 نی نی سایتی ها با ارزش ترین ادمایی هستن که اطرافم داشتم و به مهربونیتون هیچ جای دیگه ای نیست دوستتون دارم ❤🥰
یه چادر نمازم داشتم میبستم دور سرم انگار که موهای بلندمه😂
از من میپرسن چرا انقدر جدی هستی؟؟چرا انقدر بیحوصله وبیحالی؟؟چرا حوصله هیچیو نداری؟؟چرا مثل یه تیکه سنگی؟چرا هیچی نمیخندونتت؟؟چراانقدر مغروری؟؟. باید بگم هر سنگی از اسمون خدا اومد خورد توسر من حالا که مقصر بودم چه نبودم هرچی بودم خداسریع تقاصشو گذاشت توکاسم ولی مشکل میدونی کجا بود؟اینجابود اونایی که هرکاری باهام کردن هنوزم دارن عشقو حال میکنن. بخاطر اینه مثل یه تیکه سنگم اره من اینم یه تیکه سنگ بی احساس کاربر ⬅️ @saramaman ➡️هستم☹️ترکوندنم🥺