من دو ساله ازدواج کردم؛ راهمون رو بود با شوهرم اینا ما شهرستان بودیم و اینا تهران،
بعد کلا مراسم هایی ک داشتیم خیلی خودمونی و سبک رد میشد چون دور بودن ، شب چله ای رو خیلی مختصر مفید دایی و زنداییش ک تو شهر ما بودن اوردن برام؛ بعد یه ماه خودشون اومدن و با شوهرم رفتیم یه خرید مختصر.
منظورم راهمون دور بود
حالا پسر خاله شوهرم نامزده؛ کلیییی چیز میز خریدن براش ، ادم میبینه کیف میکنه. درحالی که وضع شوهرم اینا از وضع اونا بهتره؛ نمیدونم چرا اینجور شدم همش حسرت میخورم چرا برا من اونجور که باید نبود😥 ارزو ب دل موندم انگار. چون تو شهر ماهم چنین مراسم هایی خیلی مفصل برگزار میشه .برا من همه مراسماتم کوتاه و مختصر و بدون تجملات و اینا بود.
حالا میبینم خاله شوهرم چقد برا عروسش تدارک دیده یجوری میشم😥
خب الان چه مشکلی وجود داره
درکت میکنم😬
البته واس خودم پیش نیومده
ما که این رسم رو نداریم فقط رسم هفت سین عید داریم
منکه حتی از رسم و رسومات خبری نداشتم.برام هیچکاری هم نکردن حتی عروسی چون منو نمیخاستن
برا من هیچکار نکردن ن عیدی ن یلدا
برو خداتو شکر کن
