دلم میخواد یه خونه حیاط دار داشتم ، توی یه روستا با مرغ و خروس و جوجه ها و اردک و سگ که حتما از توله گی خودم بزرگش کنم
یه لونه برای مرغا یه لونه برای اردک و یه لونه برای سگ ها
یه تلمبه اب توی حیاط بود
حیاط جلویی رو درخت میکاشتم ، حیاط پشتی رو باغچه تو باغچه دورش رو لوبیا میکارم ، البته یه حساب هم باید دورش بکشم این سگه نیاد توش
پیچک های لوبیا که از چهار گوشه باغچه بالا میرن یادم رفته بود
اقا جهان میگه تو زندگی روستایی رو از یه منظر میبینی مثل ادمایی که توی شهرن و برای استراحت میان روستا با سختی هاش اشنا نیستی
ولی خب من چی میخوام این خونه فقط یه اینترنت هم داشته باشه خوبه میتونم به کار هام برسم
با اب و هوای بهاری یا همیشه ابری با نم نم بارون