2777
2789
عنوان

دوستان که سزارین کردید تو اتاق عمل مرد هم بود؟

| مشاهده متن کامل بحث + 5735 بازدید | 95 پست
دوتا بود  دكتر بيهوشي و ي پرستار بود فكر كنم من بيهوشي يودم ن شيافم برام كمك پرستار ميزاشت

خیلی خجالت میکشم نمیشه خودم این کار هارا انجام بدم؟

میشه برای سلامتی نی نی مون یه صلوات بفرستید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

ببین اره دوتام بود ولی چون درد طبیعی داشتم میکشیدم و بچه به دنیا نمیومد بردنم سزارین میگفتم به درک بزار ببین فقط آمپول بزنن اروم بشم

ديوانه و دلبسته ي اقبال خودت باشسرگرم خودت عاشق احوال خودت باشيک لحظه نخور حسرت آن را که نداريراضي به همين چند قلم مال خودت باشدنبال کسي باش که دنبال تو باشداينگونه اگر نيست به دنبال خودت باشپرواز قشنگ است ولي بي غم و منتمنت نکش از غير و پر و بال خودت باشصد سال اگر زنده بماني گذرانيپس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش
2803

😑😑خوبه طبیعی نمیخای زایمان کنی با این خجالت. مرد فکر کنم مسئول بیحسی مرد هست اکثر جاها. البته من زایمان طبیعی کردم ولی اتاق عمل زیاد رفتم برا مریضی مرد بود دکتر بیهوشی در همه موارد

بقران بغیر دکترم همشون مرد بودن.بعدش لباسی تنم کردن که از جلو باز بود.بعدش موقع عمل همه جام بیرون بود و چهارتا مرد جوان بالاسرم بودن.استرس گرفتم لرزش شدید بدن.من بغیر شوهرم و داداشام  اون چهار تا مرد تا بحال هیچکس موی منو لختی ندیده حتی.خیلی بد بود 

2804

من همه پرسنلم جز دکتر و متخصص بیهوشی مرد بودن ..اصلا خجالت نداره مردا خیلی بهتر از زنا هستن 

همش شوخی میکردن جو خیلی خوب بود بهم ارامش میدادن

من خیلی از اتاق عمل میترسیدم..ولی اتاق عمل بهترین قسمت زایمانم بود

گروه بنفش💜
2805

بله مرد هست اصلا نگات نمیکنن

شیاف پرستارت برات میزاره

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

نه به جز اون همه خانم بودن وقتر رفتم ولی لباسی که بهتون میدن پشتش بازه وپیداست

من تماشای تو میکردم و غافل بودم                                       کز تماشای تو خلقی به تماشای منند
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز