یا از خرابکاری های بچگیتون، الان سرم تو گوشی بود بچم داشت با قیچی کوچک کاغذ بازی میکرد شارژم دو متر اون طرف تر گذاشته بودم رو زمین بعد یهو دیدم اومد صدام زد مامان شارژر رو بریدم 😣اولش یکم سرش داد زدم بعد دیدم تقصیر خودم بود نباید جلو دستش میزاشتم 😊 خلاصه شدم بی شارژر😁
ازاول دی ماه نه تاپیک میزنم نه پستی میذارم تازمانیکه سایت درست شه تو خوب باش نزار خوبا تموم شن...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من اون لحظه هم حرررصم گرفته بود هم خندم گرفته بود از حاضر جوابیش.مبخاستم نبینه میخندم پشتمو کردم خندیدم نگو اون یکی قلش منو دید گفت داداش مامان داره میخنده 😂😂😂فضولن