یا از خرابکاری های بچگیتون، الان سرم تو گوشی بود بچم داشت با قیچی کوچک کاغذ بازی میکرد شارژم دو متر اون طرف تر گذاشته بودم رو زمین بعد یهو دیدم اومد صدام زد مامان شارژر رو بریدم 😣اولش یکم سرش داد زدم بعد دیدم تقصیر خودم بود نباید جلو دستش میزاشتم 😊 خلاصه شدم بی شارژر😁
ازاول دی ماه نه تاپیک میزنم نه پستی میذارم تازمانیکه سایت درست شه تو خوب باش نزار خوبا تموم شن...
استارتر عزیز این همه برات وقت میزارم کلی تایپ میکنم تز میدم ،حداقل یه لایک کن دلم خوش باشه دیدی جواب نمیخوام 🤓دوست عزیزی که یهو از رو هوا وزمین وسط بحث مارو ریپلای میکنی مسلسلی مینویسی و میخواهی درسته قورت بدی 😅 اولا ریلکس دوما باور کن ما خواهر شوهر،مادرشوهر ،جاریت نیستیم ارامتررررر👌😬
موم عربی مالیده بود به کل تن لباسش دادزد مامان بیا کمک رفتم گفتم چی شدی گفت ژل بازیم چسبیده به تنم🤦♀️یه بارمهمون سرزده اومدبرامون گفت مامان گشنمه گفتم صبرکن مهمونابرن غذامیارم برات خلاصه مهمونا خدافظی کردن برن دم دردخترم دا زد مامان رفتن مهمونا غذابیارحالادیگه..من کم اوردم عذرخواهی کردم گفتن نه مهم نی قبلش هم اومده توگوش من دختدت گفته عموکی میری من گشنمه تاشمانری مامانم غذانمیاره🥴سه سالشه دختره
کنار دخترم تو اشپزخونه بودم یه لحظه گوشی زنگ خورد جواب دادم پودر کاکائو بوود ک تو هوا میرقصید😆😆😆😆
واسه حل گره های زندگیم یه صلوات میفرستین .اللهم صل علی محمد وآل محمد وقتی تو امضاتون میزنین صلوات من میفرستم براتون فقط حال ندارم اعلام کنم😄❤ من مطمئنم خونه ام سه تا اتاق داره با یه حیاط که توش حوض داره تابستونا میخوابیم داخلش😍و یه آشپزخونه ی بزرگ و خوشگل من تو اون خونه نفس میکشم وخوشحالم و دختر و پسرم سالم وسلامت بزرگ میشمن مطمئنم خدایا کمکم کن 😍یا نُورُ یا بُرْهانُ، یا مُبینُ یا مُنیرُ، یا رَبِّ اکْفِنی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُکَ النَّجَاهَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ❤️بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُللهِ الّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب اَلحَمدُلله الّذی جَعَلَنی مِن اُمَّهِ محمد صَلی الله عَلَیه وَ آله اَلحَمدلله ِ الّذی جعلً رِزقی فی یَدِه وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدی النّاس اَلحَمدللهِ الّذی سَتَرَ عُیوبی وَ عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.❤️ ماشاالله ولا حول و لا قوه الا بالله❤️
پارسال باردار. بودم نردیک جعبه برقا وایستاده بودم پسرم بغلم بود چشمتون روز بد نبینه دست کرده بود تو جعبه برق گرفتمون من و پسرم و دختر تو شکمم پرت شدیم اونطرف شوهرم بیچاره کلی جیغ زد بالا سرمون خیلی وخشدناک بود