من خودم يه پسرى بود كه خيلى دوسش داشتم توى دانشگاه و اون نميدونست...اوايل اصلا باهم كلاس نداشتيم،منم هميشه اخره كلاس خودمو ميپيچوندم و ميرفتم جلوى كلاس اون وايميستادم به بهونه يكى از دوستام كه تو همون كلاس بود ولى ميخواستم اون پسره رو ببينم😹😹😹😹بعد پسره كه از كلاس ميومد بيرون عين جغد توى صورتش نگاه ميكردم و زل ميزدم بهش😐😂🤦🏻♀️يه چندبارى هم فهميد برميگشت نگاه ميكرد
يه بارم داشتم با چشم ابرو همونجا به دوستام اشاره ميكردم وايسه كه ببينمش،پيره ديد دارم بهش اشاره ميكنم🤦🏻♀️😂
بماند كه بعدا باهم همكلاسى شديم و...حالا تعريف ميكنم بقيه ى كاراى ضايع ام رو😂😂😂
الان واقعا خجالت ميكشم بهش فكر ميكنم😂🤦🏻♀️